به گزارش «آسمانی نیوز» و به نقل از خطوط در ادامه مطالب قبلی «ادامه شفافسازی کارنامه ۱۴۰۱ شرکت ملی مس» در خصوص ادعاهای مدیرعامل این شرکت مبنی بر اینکه تمامی انتصابات در این شرکت بر اساس (الف) تجربه و تخصص و (ب) فسادستیزی و انقلابیگری بوده است در ذیل مورد دیگری از انتصابات دارای شائبه و «اما و اگر»دار نامبرده را جهت تنویر افکار عمومی و « تا سیه روی شود هر که در او غش باشد»، مرور میکنیم.
مجتمع مس سونگون، مردان بسیار بزرگی همچون عباس فارسینیا مجری طرح سونگون در سالهای اول اکتشاف ذخیره، محمد کارگر که دهها سال در معدن سرچشمه خاک مس خورده بود و کارخانه تغلیظ سونگون از ثمرات مدیریتش بود، رضا شریفی از کارآمدترین مدیران تربیتیافته مس ایران، محمد حاجآقازاده مرد تمامعیار صنعت و اقتصاد و جهانگیر رضوی که پلههای ترقی را یک به یک در سونگون بالا رفته بود، را به خود دیده است، اما اکنون رستمی بخاطر باندبازی عنان این مجموعه عظیم را به شخصی داده است که حتی معنی واژههای اکتشاف، معدن، استخراج، کنسانتره، ذوب، پالایش، آند و کاتد نمیداند
اینکه چرا و چگونه این ارتباط نزدیک بین این دو شکل گرفته است برمیگردد به تدوین و ترجمه چند کتاب و مقاله مشترک که شاید بواسطه آنها، رستمی بصورت غیرقانونی به عضویت هیات علمی دانشگاه پیام نور درآمده است.
معبود عباسزاده از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ در حال گذراندن دوره دکتری مدیریت کسب و کار در دانشگاه یزد بوده و در همان سالها، همکاری نزدیک با علی رستمی را آغاز کرده است. همین همکاری (و احتمالا رابطه فامیلی با رستمی)، درهای رانت و پیشرفت را به روی وی باز نموده بطوریکه ردپای وی را میتوان در برخی شرکتها و مجموعههای مرتبط با علی رستمی دید.
از جمله:
۱. شرکت پیشگامان توسعه تجارت کانسار (سهامی خاص) به شماره ثبت ۵۷۷۸۲۰ و شناسه ملی ۱۴۰۱۰۰۲۸۴۲۵، که معبود عباسزاده به عنوان نایب رییس هیات مدیره حضور دارد. در زمان ثبت این شرکت، علی رستمی نیز در آن عضویت داشته است.
۲. شرکت نفت ستاره خلیج فارس که معبود عباسزاده به نمایندگی شرکت گسترش تجارت هامون به شناسه ملی ۱۰۱۰۲۵۹۲۱۷۰ به عنوان نایب رییس هیئت مدیره حضور داشته و هنوز هم در همان شرکت عضویت دارد!
۳. شرکت پتروفناور گستر جم (سهامی خاص)، که معبود عباسزاده به عنوان رییس هیات مدیره عضویت دارد.
با بررسی حوزه عملکردی و تخصصی شرکتهای فوق میتوان به عدم انطباق تخصص و دانش معبود عباسزاده با این شرکتها پی برد ولی تمامی این شرکتها، همان جاهایی هستند که علی رستمی با استفاده از رانت در دولتهای مختلف و به واسطه ژستهای سیاسی کاملا متفاوت و گاها متضاد با آنها ارتباط داشته است. رستمی در دولتهای خاتمی، احمدینژاد، روحانی و رئیسی دارای موقعیت در نهادهای پولی – مالی، بیمه و صنعت بوده و چیزی جز ضرر و زیان در نهادهای مذکور از وی به جا نمانده است.
معبود عباسزاده در سال ۱۴۰۰ بدون اینکه مستخدم دولت یا بخش خصوصی باشد به همراه رستمی به شستا رفت و چند ماه بعد با عزل رستمی از آنجا و شروع به کارش در مس، به این شرکت عظیم معدنی پای نهاد.
در ابتدا، رستمی وی را بعنوان مشاور کسب و کار به استخدام قراردادی مس درآورد سپس مدیریت برنامهریزی را به وی اعطا نمود و در نهایت به بهانه اینکه وی بومی ورزقان است، حکم مدیریت مجتمع سونگون را به نام این شخص زد.
مجتمع مس سونگون، مردان بسیار بزرگی را به خود دیده است همچون عباس فارسینیا مجری طرح سونگون در سالهای اول اکتشاف ذخیره، محمد کارگر که دهها سال در معدن سرچشمه خاک مس خورده بود و کارخانه تغلیظ سونگون از ثمرات مدیریتش بود، رضا شریفی از کارآمدترین مدیران تربیتیافته مس ایران، محمد حاجآقازاده مرد تمامعیار صنعت و اقتصاد و جهانگیر رضوی که پلههای ترقی را یک به یک در سونگون بالا رفته بود، اما اکنون رستمی بخاطر باندبازی و عدم اعتماد به نیروهای داخل مس، عنان این مجموعه عظیم را که ثمره تلاش دهها ساله مردان بزرگ و کارگران زحمتکش و مهندسین متخصص این مرز و بوم بوده، به شخصی داده است که قبلاً چند مقاله غیرمرتبط برای رستمی نوشته و مطیع محض وی میباشد و حتی معنی واژههای اکتشاف، معدن، استخراج، کنسانتره، ذوب، پالایش، آند و کاتد نمیداند و حتی توان اداره یک جلسه ساده را نیز ندارد.
حال برگردیم به فایل صوتی رستمی آنجا که اظهار داشته است:«ببینید به هر حال درخواستهایی (از طرف) مقامات سیاسی بعضاً وجود داشته و من رد نمیکنم اما تلاش کردم اگر توصیهای هست بررسی کنند ببینند اون برادر آیا ویژگیهای (مد نظر) ما رو داره یا نه؟ اگر داشته باشه که قابل بررسی است و اگر نداشته باشه رد کردیم. منتهای مراتب، بنده مقامات فعلی استان کرمان و آذربایجانشرقی را صالح و اصولگرا و انقلابی میدانم و همه عزیزان برایم قابل احترام و ارزشمند هستند» و شاخصهای انتصاب مدیران؛
از فسادستیزی این شخص همین بس، که تخلفات فاحش در قرارداد فاز ۳ تغلیظ سونگون، تخلفات هیپلیچینگ، کانیمس، اصرار بر افتتاح ناقص پروژهها، تخلف در خرید ژنراتور گازی، آزمایشگاه مرند و موارد متعدد دیگر با مدیریت و اطلاع وی صورت گرفته است!
الف) تجربه و تخصص: به راستی انتصاب معبود عباسزاده در مرداد ۱۴۰۱ در کدام کمیته انتصابات به تصویب رسیده و چگونه؟ این شخص با تکیه بر کدام سوابق و تجربیات، مورد انتخاب آن کمیته قرار گرفته است؟ آیا عضویت موقت در چند شرکت آن هم به سفارش رستمی یا حضور ناموفق چندماهه در شستا یا مدرک مدیریت کسب و کار و نوشتن یکی دو تا مقاله فارسی غیرمرتبط، میتواند دلیلی بر تجربه و تخصص مدیر یک مجتمع معدنی در حد سونگون باشد؟
ب) انقلابیگری، فسادستیزی و خاستگاه انقلابی: معبود عباسزاده که پس از فراغت از تحصیل، در چند شرکت بخش خصوصی بصورت موقت عضویت داشته و با رستمی از اینجا به آنجا رانده شده، دارای کدام ویژگی فسادستیزی و انقلابیگری است؟ خاستگاه انقلابی وی کجاست؟ اگر همراهی همیشگی و تولید چند مقاله غیرمرتبط برای علی رستمی که خود را مدیر جهادی می داند، انقلابیگری باشد پس عباسزاده یک انقلابی واقعی است! از فسادستیزی این شخص همین بس، که تخلفات فاحش در قرارداد فاز ۳ تغلیظ سونگون، تخلفات هیپلیچینگ، کانیمس، اصرار بر افتتاح ناقص پروژهها، تخلف در خرید ژنراتور گازی، آزمایشگاه مرند و موارد متعدد دیگر با مدیریت و اطلاع وی صورت گرفته است!