[ad_1]
به گزارش خبرگزاری تسنیم متن یادداشت محمدکاظم انبارلویی باعنوان “تفسیری بر رأی مردم آمریکا” بهشرح ذیل میباشد:
در حالی که همه نظرسنجیها پیروزی قاطع هیلاری کلینتون را خبر میدادند، در حالی که اکثر نخبگان آمریکا از دو حزب، بیشتر تمایل داشتند کلینتون رأی بیاورد و در حالی که چهره ترامپ بر اثر افشاگریهای حزب دموکرات کریهتر از کلینتون بود، اما در نهایت ناباوری ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد.
پیروزی ترامپ یک شوک به غرب و جامعه نخبگی در آمریکاست. او را باید یک پدیده در سپهر لیبرال دموکراسی آمریکا توصیف کرد. آنچه در زیر میآید یک نگاه اولیه به تفاسیر مربوط به رأی مردم آمریکاست؛
۱ ــ شکست کلینتون در حقیقت شکست شعار اوباما طی هشت سال گذشته مبنی بر «تغییر» بوده است. او به وعده خود نتوانست عمل کند و مردم عملاً تغییر را ملاحظه نکردند. بهقول رایان، رئیس مجلس نمایندگان، مردم آمریکا با رأی به ترامپ نشان دادند از وضعیت موجود ناراضی هستند.
۲ ــ ترامپ چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکاست. میان چهل و چهار رئیس جمهور منتخب مردم در گذشته حتی یک زن هم دیده نمیشود. رأی دهندگان آمریکایی نمیتوانستند به ریاست جمهوری یک پیرزن ۷۰ساله رأی بدهند در حالی که ناتوانی جسمی او در دو کلیپ، بارها از رسانههای مرتبط با ترامپ پخش میشد.
۳ ــ رأیآوری ترامپ نوعی «بغض» به دموکراتها و کلینتون و نیز کارکرد اوباما را واتاب میداد، لذا «حُب» به ترامپ نبود، چون هر دو به یک میزان در رسانهها تخریب شده بودند. مردم نسبت به کارآمدی اوباما و کلینتون تردید داشتند و میخواستند فردی متفاوت به کاخ سفید برود لذا ترامپ توانست افکار عمومی را قانع کند که آن فرد خود اوست.
۴ ــ ترامپ مخالف جدی جنگافروزیهای دموکراتها و حتی جمهوریخواهان در حمله به عراق، سوریه، افغانستان و یمن بود. مخالفت او هم برمیگشت به هزینههای سرسامآور این لشکرکشیها، لذا با این شعار آمد که هزینههای جنگافروزی را برای رفاه مردم اختصاص دهد.
او مخالف داعش و نقش آمریکا در پدیداری آن بود، لذا کلینتون را بهعنوان مادر داعش مورد نکوهش قرار داد. او مخالف رأی نخبگان آمریکا بود که بهبهانه ابرقدرتی، هزینههای نظامیگری آمریکا از جیب مردم پرداخت شود. او شعار «میرویم واشنگتن تا سیفون را بکشیم» را مطرح کرد. این شعار، کسانی را که جامعه نخبگی آنها را نمایندگی نمیکردند به خود جلب کرد، اینها همان کسانی هستند که ترامپ در سخنرانی نطق پیروزی خود از آنها بهعنوان فراموش شدهها یاد کرد.
۵ ــ تا قبل از اعلام پذیرش شکست از سوی خانم کلینتون هیچ یک از رسانههای معتبر در آمریکا و اروپا نمیخواستند پیروزی ترامپ را بپذیرند، بعد از این پذیرش قبول کردند رأی ترامپ را اعلام کنند. «بیبیسی» این رأی را روز تاریکی برای آمریکا توصیف کرد. وزیر دفاع آلمان این رأی را علیه ساختار قدرت در واشنگتن تلقی کرد.
۶ ــ کلینتون نماد دفاع از وضعیت رسمی و موجود آمریکا و حزب حاکم بود. ترامپ توانست خود را نماد تحول در آمریکا جا بیندازد، بهویژه او در مبارزه با فساد دستگاه حاکمه حرفهایی زد که در گفتمان انتخابات آمریکا سابقه نداشت. مردم آمریکا به تحول رأی دادند ولو آنکه نتوانند حدود و ثغور این تحول را حدس بزنند.
لذا حکومت دموکراتها در کاخ سفید نمیتوانست بهپرچمداری یک پیرزن ۷۰ساله ادامه پیدا کند. جوانان طبقه متوسط و حتی زنان نمیتوانستند به این رویکرد رضایت بدهند. شمار زیادی از رأی دهندگان دقیقه ۹۰ رأی خود را تغییر دادند، وقتی دیدند شیب رأی بهسمت ترامپ است از رأی به کلینتون صرف نظر کردند.
۷ ــ کلینتون بر موجی که سندرز در حزب دموکرات پدید آورد و شعارهای متفاوت میداد، نتوانست سوار شود، اما ترامپ بر این موج سوار شد و در حقیقت بخشی از سرمایه اجتماعی دموکراتها را بهنفع خود مصادره کرد. او حرفهایی میزد که سندرز مطرح کرده بود. رأی به ترامپ نوعی بیداری آمریکایی از جنس جنبش ۹۹درصدی وال استریت بود.
۸ ــ ترامپ بهدلیل نگاه رهبران اروپا و رهبران دیگر کشورها به او، توانایی اجماعسازی علیه ایران را ندارد، لذا شعار پاره کردن برجام کاربردی در دیپلماسی او ندارد، اما باید دید در داخل، او این بدعهدی را چگونه میخواهد مدیریت کند.
۹ ــ چیستی و چرایی رأی ترامپ برای نخبگان آمریکا از زاویه روانشناختی و جامعهشناختی، فوق العاده مهم است. آنها باید تفسیری بر این شوک گیجکننده پیدا کنند، این شوک یک رونمایی از تضادهای درونی جامعه امروز آمریکاست.
انتهای پیام/*
[ad_2]
لینک منبع