[ad_1]
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم، «پویا»، هر پدیدهای در ابتدای شکلگیری مقولهای است ساده و بیتکلف، برآمده از ماهیتی هدفمند که تحت تأثیر متغیرهای تاریخی تغییر ماهیت میدهد و گاها میبینیم پدیدهای را تعقیب میکنیم که با عنصر ابتدایی متفاوت است و تعریف سابق را از آن نمیتوان جامع و مانع دانست.
تنها مردانی که آزاد متولد شدهاند میتوانند در مسابقات المپیک شرکت کنند
وقتی یک مذهب تاریخی برای عظمت بخشی به خود و افزایش تأثیرگذاری دست به دامن ورزش میشود و بازیهای المپیک را دستاویزی برای شوکتبخشی قرار میدهد. زئوس دستاویزی میشود برای نمایش اقتدار ملل، تنها مردانی که آزاد متولد شدهاند میتوانند در مسابقات شرکت کنند، تأکید میکنم، «آنهایی که آزاد متولد شدهاند» نه آنهایی که آزاد زندگی میکنند تنها کسانی که در یک امر غیر اختیاری چون تولد آزادند. کسانی که ثروت و وقت کافی داشتند تا به تمرین و مسابقه بپردازند. برهنگی فرهنگ شرکت در مسابقات بود، حتی آنان که از ناحیه مدیترانه به مسابقات می آمدند علیرغم فرهنگ پوشیدگی خود باید برهنه در مسابقات شرکت میکردند. به نام المپیک ادای احترامی هم میکردند به زئوس خدای حاضر در المپیا.
جرقه المپیک بر هیزم جاهطلبیها
بعد از سالها خاموشی المپیا وقتی «دوکوبرتن» جرقه بازیهای المپیک را روشن کرد نمیدانست ممکن است این جرقه هیزم برخی جاهطلبیها و خودخواهیها را روشن کند و در نهایت ممکن است با اعمال نفوذها غرور ملی برخی ملل را بسوزاند. نمیدانست ممکن است المپیک مجالی شود برای افزایش خشم و عصیان برخی ملل و مجالی برای تخلیه عقدههای فروخفته برخی دیگر.
ماهیت المپیک در سطح افکار عمومی تنها رقابتی جوانمردانه با دستاویزی ورزشی است، اما در چند دوره اخیر میبینیم قید جوانمردانه به دفعات زیرپای رقابت ورزشی پایمال می شود و ماهیت رقابتی بدون هیچ هدف و ایدئولوژی فکری ادامه پیدا میکند. اما این روایت تنها سطح افکار عمومی را شامل میشود؛ در واقع اینطور نیست که ایدئولوژیستهای جهان و تئوریسینهای فکری کشورهای سلطهگر و استبدادطلب از پتانسیل دریاچهای پرماهی مانند المپیک بدون صید بیرون بیایند و اهدف جامعه شناختی خود را پیگیری نکنند.
وقتی پتانسیلی به نام المپیک برای جهت دهی افکار عمومی وجود دارد چرا نباید از آن استفاده کرد
وقتی المپیک برای مردم اینقدر مهم میشود چرا نباید فکر کنیم که ممکن است اذهان عمومی با این ساحتِ فراهم آمده به آن سمتی که مد نظر کشورهای سلطهگر، یا بهتر بگوییم تفکرات سلطهگر است پیش بردهشود. وقتی میشود با یک ناداوری در یک مسابقه که برای مردم یک کشور اهمیت دارد خشم ملل را برانگیخته و از آبی که گلآلود شده ماهی خود را بگیرند. وقتی حق بهداد سلیمی را در بازیهای المپیک میخورند حق یک ملت است که در پیچ و تاب قوانین توجیهگر جهانی با استدلالات حاکم بر مقوله المپیک پایمال میشود. وقتی پتانسیلی به نام المپیک برای جهت دهی افکار عمومی وجود دارد چرا نباید از آن استفاده کرد و کمیته داورانی تشکیل داد و یک هیئتی به نام ژوری مصطلح کرد تا وسیلهای برای پیشبرد اهداف تعریفی باشد.
میتوان جوانی را که تبدیل به یک نماد اقتدار در کشور شده در بخشی از مسابقات المپیک موسوم به قویترین مرد جهان به گریه انداخت و ملتی را تحت تأثیرقرار داد. نگاه سلطهگر جهانی از خود میپرسد؟ «چرا نباید از این پتانسیل استفاده کرد». بعد از این اقدام سری به سایتها و پایگاههای خبری که داعیه دلسوزی ایرانیان در جهان را دارند زدیم ببینیم در کدام اِلِمان قلم میزنند و آیا نسخه دیکته شده احجاف را مشق میکنند؟ انتظار داشتیم حتی به ظاهر هم که شده در صفحات دورافتاده خود اشک تمساحی بریزند و ظاهرنمایی کنند اما انگار مشق سختی را برایشان دیکته کرده بودند.
صفحه ویژه المپیک BBC
صفحه ورزش العربیه
صفحه ورزشی دویچهوله
البته این موضوع تنها حاشیهای کوچک بر متن پیچیده المپیک است تا اثباتی باشد بر نگاههای ابزاری جریان قدرت جهانی بر پدیدههای به ظاهر معمول و پرطرفدار که در مناسبات مختلف فرصت بروز پیدا میکند. هر دوره از المپیک شاهد تصمیماتی هستیم تا سیاستگذاران بتوانند مقصود نهایی را از مجموع این سیاستها دریافت کنند. بیش از۲۰۰ کشور با این مسابقات درگیر هستند که این تعداد کشور از مجموع کشورهایی که سازمان ملل به رسمیت شناخته هم بیشتر است. اما هیچگاه جهتگیریهای سیاسی صریحی در مسابقات صورت نگرفته تا کاربرد این ابزار قدرتمند را تحتالشعاع قرار ندهد و هر زمان که لازم بود بتوان از آن استفاده کرد.
پایان پیام/
[ad_2]
لینک منبع