» فرهنگی، هنری » سینما و تئاتر » تصور غلط آمریکاییان از جابجایی قدرت در ایران
سینما و تئاتر

تصور غلط آمریکاییان از جابجایی قدرت در ایران

۲۶ دی ۹۵ 0۰15

[ad_1]

به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، جواد منصوری نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۲۴ در محله صابونی‌های شهر کاشان به دنیا آمد. وی دوران تحصیل را دبستان نوشیروان و دبیرستان علوی زادگاه خود گذراند و در سال ۱۳۴۶ در زندان دیپلم گرفت.

جواد منصوری عضو حزب گروه ملل اسلامی معروف به گروه ۵۵ نفره بود و به دنبال فعالیت‌های سیاسی نخستین‌بار در سال ۱۳۴۴ دستگیر و به ۶ سال زندان محکوم اما در سال ۱۳۴۸ آزاد شد. وی مبارزات خود در گروه حزب الله را ادامه داد و مجددا در سال ۱۳۵۱ دستگیر و تا پیروزی انقلاب در زندان بود. جواد منصوری اولین فرمانده سپاه از (اردیبهشت تا اسفند ۱۳۵۸) با حکم شهید بهشتی است و تجربیات و خاطرات بسیاری از زمان دفاع مقدس در ذهن دارد. وی نویسنده کتاب «شناخت استکبار» و «۲۵ سال حاکمیت آمریکا در ایران» است با وی در مورد علت فرار محمدرضا شاه پهلوی گفت‌وگو کردیم که در زیر می‌آید.

*نظریه‌های گوناگونی درباره فرار شاه وجود دارد از جمله بیماری و تزلزل روحیه شاه، کنار گذاشتن سیاستمداران استخوان داری مانند قوام و امینی، مقاومت مردم به رهبری امام خمینی(ره) و نامیدی شاه برای عادی شدن فضای سیاسی کشور با حضور شاه به نظر شما کدام یک از این نظریه‌ها درست است.

یکی از اشتباهات رایجی که عمدتا هم با شکست روبه رو می‌شود این است که نظریه‌پردازان تاریخی مسائل تاریخی را به یک علت واحد تقلیل می‌دهند. اما چون در پیدایش واقعیت‌های تاریخی علت‌های متعددی تأثیرگذار هستند و این علت‌ها به یک میزان تاثیر‌گذار هستند و میزان تاثیر‌گذاری‌اش به راحتی مقدور نیست لذا در تحلیل قضایا با اشتباه مواجه می‌شوند.

نظریه پردازان بسیار مشهوری مثل کارل مارکس در بحث اقتصاد، زیگموند فروید درباره مسائل جنسی و حتی ابن خلدون درباره مسائل اجتماعی در تحلیل های خود از مسائل و پدید‌ه های گوناگون بر یک مسله بیش از دیگر مسائل توجه کردند و به همین دلیل دچار اشتباه شدند درحالیکه ممکن است یک عامل در وقوع پدیده تاریخی نقش بیشتری داشته باشد اما نمی‌توانیم نقش بقیه عوامل را نادیده بگیریم.

نظریه‌پردازان گوناگون درباره خروج و فرار شاه از ایران و سقوط سلطنت پهلوی، به یک عامل بیش از بقیه عوامل توجه کردند. برخی بحث‌های اقتصادی یا فقط فساد دستگاه پهلوی را عامل فرار شاه می‌دانستند برخی دیگر قطع حمایت آمریکا یا مرگ علم را عامل فرار شاه دانسته و یا برخی دیگر بیماری شاه را عامل اصلی می‌دانستند. به اعتقاد من همه این نظریه‌ها غلط و غیر واقعی است. ضمن اینکه نقش رهبری حضرت امام (ره) و حضور قدرتمند و متحد مردم در صحنه را بسیار تعیین کننده می‌بینیم اما هیچکدام از عوامل را مطلق فرض نمی‌کنیم چرا که همه عوامل به سقوط سلطنت پهلوی منجر شد.

اما اینکه کدام یک از عوامل تأثیر بیشتری دارند نظریه پردازان و تحلیل گران مختلف نظر‌های گوناگون دارند. برخی مسائل اقتصادی را خیلی جدی می‌گیرند برخی فساد دستگاه حاکم و برخی آگاهی مردم به خواست استقلال و آزادی را مهم تر و برخی شرایط بین المللی و… را مهم می‌دانند بنابراین تمام این تحلیل‌ها اگر بخواهد به عنوان جزئی از یک پدیده مهم تلقی بشود درست است اما اگر تک عامل مطرح شود قطعا اشتباه است.

نقش رهبری امام، حضور قدرتمند مردم و آگاهی آنها و نقش فساد دستگاه پهلوی، بیماری شاه و … جدی و مهم است اما نمی‌توانیم بگوییم یک عامل مهم بوده است.

یکی از اشکالات بزرگ غربی‌ها که متاسفانه از طریق ترجمه آثارشان در کشور منتشر شده است ـ اگر جنبه‌های مغرضانه و خصمانه با انقلاب اسلامی را نادیده گرفت ـ اما آنهای که هم به صورت علمی و تحقیقی به مسئله انقلاب اسلامی نگاه کردند دچار یک اشتباه اساسی شده بودند که خواستند سقوط سلطنت و تحولات بعد از آن را با یک متغیر توضیح دهند. این درحالی است با وقوع انقلاب اسلامی تغییرات ژئوپلتیک گسترده در آن زمان در منطقه رخ داد که امروز هم شاهد آن هستیم.

برخی از تحلیل گران بر سرعت غربی سازی ایران تاکید می کنند و بر این عقیده هستند که مردم ایران تحمل شتاب غربی سازی ایران نداشتند به نظرم این تحلیل خیلی غلط است به دلیل اینکه مردم ایران را مردمی می‌داند که با پیشرفت‌های علمی، صنعتی، رفاه و … موافق نیستند در حالیکه واقعیت این بود که آنچه مردم نگران می‌کرد دین زدایی، فساد، وابستگی، فاصله طبقاتی و دیکتاتوری رژیم بود از اینکه رژیم برایشان اتوبان، بندر و هواپیما بیاورد که ناراحت نبودند.

امام جمله‌ای دارند که می‌گویند ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم یعنی ما با تکنولوژی سینما مخالف نیستیم محتوای سینما دچار مشکل بود که مروج فحشا بود. به همین دلیل بعد از انقلاب سینما ماند اما محتوای آن تغییر کرد.

در نهایت حتی آمریکایی‌ها پی بردند حکومت سلطنتی کارایی لازم برای آنان ندارد بنابراین مانند گذشته از سلطنت حمایت نمی‌کردند.  آنان قطعا جمهوری اسلامی نمی‌خواستند. تصور می‌کردند که با انقلاب ایران در قدرت ایران جابه جایی صورت می‌گیرد آمریکاییان دوباره زمام امور را به دست می‌گیرند. سندی وجود دارد وقتی کاردار سفارت آمریکا نامه می‌نویسد به وزارت خارجه آمریکا که در ایران بعد از انقلاب امنیت وجود ندارد اجازه دهید اسناد را به آمریکا برگردانیم وزارت خارجه آمریکا مخالفت می‌کند که اسناد را نگه دارید ما شش ماه دیگر برمی گردیم ایرانیان نمی‌توانند بدون حضور ما مملکت را اداره کنند بنابراین آنها با قدرت گرفتن جمهوری اسلامی هم تصور می کردند باز هم می توانند بر ایران حاکمیت داشته باشند.

به همین دلیل به صراحت مطرح کردند که ما ایران را به گونه‌ای ساخته‌ایم که غیر از ما کسی نمی‌تواند آن را اداره کند لذا ما شش ماه دیگر برمی‌گردیم این جزو اسناد سفارت آمریکا هست، این نکته خیلی مهمی است.

اینگونه نبوده که آمریکای‌ها طرفدار انقلاب ایران باشند اما آنها تصور می‌کردند که تنها کشوری که می‌تواند ایران را اداره کند آمریکاست.

به خاطر طرحی که آمریکاییان در ایران قبل از انقلاب در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هر چیز دیگر اجرا کردند باور داشتند که نهایت با جابه جایی سلطنت وضعیتشان بهتر هم می‌شود درحالیکه اینطور نشد.

انتهای پیام/

[ad_2]

لینک منبع

ثبت شرکت سئو سایت

به این نوشته امتیاز بدهید!

سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس

  • ×

    با ما در ارتباط باشید