تنور انتخابات در گرماگرم اما و اگرها
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۲۶ اسفند ۹۹ 4۰77
هر ۴ سال یکبار همزمان با صدای قدمهای بهار و در نخستین فصل سال، صدای بزرگترین و موثرترین رویداد اجتماعی کشور نیز به گوش میرسد. در سالهای پس از انقلاب اسلامی، بطور متوسط هر سال یک انتخابات برگزار شدهاست. کارشناسان و صاحبنظران در این زمینه متفقالقول هستند که در میان انتخاباتها، انتخاب رئیسجمهور، سکّاندار کشتی اجرائیات کشور، نسبت به دیگر انتخاباتها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
دولت، بزرگترین تولیدکننده و همچنین بزرگترین مصرفکننده کشور است. بنا بر بعضی از آمارها ۸۰ درصد اقتصاد کشور نیز دولتی است. با انتخاب نماینده هر جریان فکری یا سیاسی بهعنوان رئیسجمهور، تصمیمها و سیاستهای اساسی و مهم کشور که تاثیر مستقیم و ویژه بر معیشت و زندگی مردم دارد، دستخوش تغییرات اساسی و بنیادین میشود. علیرغم همطرازی روسای قوای سهگانه در ساختار سیاسی کشور، بنا بر اختیارات ویژهای که در قانون اساسی به رئیس قوه مجریه محول شدهاست، در عمل رئیسجمهور قدرتمندترین شخص پس از رهبر معظم انقلاب در ایران است. به همین خاطر همواره کرسی ریاستجمهوری هواخواه و هوادران زیادی داشتهاست، چه بسیارند سیاستمدارانی که در طی سالهای پس از جنگ در زمره مدعیان کسب این عنوان بودهاند، چه آنها که پشت سد محکم شورای نگهبان به زانو درآمدند و چه آنها که نتوانستند اعتماد قاطبه مردم را به خود جلب نمایند.
انتخابات ۱۴۰۰ از چند جهت نسبت به انتخاباتهای پیشین تفاوت اساسی دارد. اول اینکه رئیسجمهور منتخب اولین رئیسجمهور قرن ۱۵ شمسی شده و بدون شک نام او در تاریخ کشور تا سالها ثبت خواهد شد. دوم، این انتخابات به دلیل پایان دوره ۸ ساله رئیسجمهور قبل، چهرههای تازهای را به خود خواهد دید، چهرههایی که شاید بتوانند ترکیب کهنه و خسته مدیران همیشگی را سر و شکلی تازه ببخشند. سوم اینکه کشور ما از جهات گوناگونی چه در داخل و چه در منطقه، در آینده نزدیک سالهای سخت و سرنوشتسازی در پیش خواهد داشت و نقش رئیسجمهور در هدایت و تقابل با حوادث پیشآمده و پیشرو موثر و مهم خواهد بود.
امسال نیز همانند تمام سالهای پیش از انتخابات، تنور این رویداد اجتماعی و سیاسی از ماهها قبل توسط برخی کاندیداهای احتمالی یا هوارداران آنها در فضای مجازی و حقیقی گرم شدهاست. بررسی جریانهای شکلگرفته حول محور افراد حقیقی یا گفتمانهای فکری میتواند در شناخت و تصمیمگیری برای انتخاب اصلح کمک شایان توجهی بنماید. در مجموع میتوان تمام سلایق را حول ۳ جریان دستهبندی نمود. اصلاحطلبان، اصولگرایان و جریان موسوم به بهاریها وابسته به احمدینژاد.
همواره در پایان دوران هشتساله رئیسجمهورهای پیشین، عملکرد ضعیف و پیامدهای تصمیمهای نادرست و بیعملیها باعث آن شده که موج گستردهای از تبلیغات و شعارهای انتخاباتی در نقد عملکرد دولت مستقر باشد. البته گذشت زمان و پاک شدن حافظه تاریخی مردم این آتش تند را فروخواهد نشاند، اما شعلههای سوزان آن معمولا در انتخاباتها خود را نشان میدهد. در ۳۰ سال اخیر همواره نامزدهایی با گفتمان متضاد و در تقابل با رئیسجمهور پیش از خود صاحب این کرسی شدهاند.
در اردوگاه اصلاحطلبان که امسال با تشکیل نهاد اجماع ساز اصلاحات (ناسا) وارد عرصه انتخابات شدند، سازوکار تعیین نامزد نهایی نسبت به گذشته تغییر کردهاست. قرار بر این است که هر حزبی به تنهایی یا با همراهی احزاب نزدیک « کاندیدای اصلاح طلب» مدنظر خود را معرفی کنند. در مرحله دوم نامزدهایی که از کانال احزاب اصلاح طلب معرفی شدند برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام می کنند. نهاد اجماعساز در این مدت بالاترین شرایط برای انتخاب نامزد نهایی را استنتاج و احصا می کند و بعد از اعلام نظر شورای نگهبان، هر کدام از نامزدهای اصلاحطلب تأییدصلاحیت شده را براساس شرایط احصا شده مورد ارزیابی قرار می دهد و نامزد اصلح را منطبق با مقبولیت سنجی از طریق نظرسنجی ها، انتخاب می کند. البته با توجه به حمایت تمامقد اصلاحطلبان از حسن روحانی در انتخابات گذشته و نتایج حاصل از این انتخاب، اکنون شاهد بروز اختلافاتی در باب دوگانه « نامزد اصلاح طلب خالص- نامزد ائتلافی و اجارهای » در میان طیف راست و چپ اصلاحات هستیم. با توجه به این روند باید منتظر ثبتنام افرادی مانند، محمدرضا عارف، اسحاق جهانگیری، صادق خرازی، مسعود پزشکیان، مصطفی کواکبیان، سورنا ستاری، محسن هاشمیرفسنجانی و محمدجواد ظریف باشیم. البته در این میان شانس ظریف نسبت به دیگر رقبا بیشتر بنظر میرسد. ناگفته نماند در هفتههای اخیر نقش سیدحسن خمینی در همراهی با اصلاحطلبان برای اثرگذاری در انتخابات۱۴۰۰ پر رنگتر شدهاست.
در طرف مقابل، هر چند اصولگرایان روی کاغذ شانس بیشتری برای خود متصور هستند اما بنظر میرسد تا کنون نسبت به رقبای خود در این زمینه منفعلانه عمل کردهاند. تکثر و تشتت کاندیداها در این سمت از میدان سیاست نیز مانند اردوگاه رقیب دیرینه بالاست. بنظر میرسد تنها حضور سید ابراهیم رئیسی، ریاست قوه قضائیه بتواند منجر به وحدت احتمالی در این گروه شود و بقیه نامزدهای احتمالی منتظر تصمیم رئیس قوهقضائیه هستند. در این سمت میدان، نامهای زیادی به چشم میخورند. چه آنها که پیش از این از طریق رسانههای مختلف اعلام آمادگی خود را برای پذیرش این سمت اعلام کردهاند و چه آنها که گزینههای باالفعل این جناح برای کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ هستند. شاید پس از سید ابراهیم رئیسی، محمدباقر قالیباف، رئیس فعلی مجلس شورای اسلامی، را بتوان مشهورترین چهره اصولگرا دانست. افراد دیگری نیز همچون محسن رضایی، علی لاریجانی، عزتالله ضرغامی، سعید جلیلی، سعید محمد و برخی از نمایندگان مطرح مجلس فعلی نیز از جمله نامزدهای بالقوه انتخابات ۱۴۰۰ شمرده میشوند.
در میان غوغای تبلیغات زودهنگام انتخاباتی رسانهها نام دیگری نیز به گوش میرسد، محمود احمدینژاد، رئیس سابق جمهوری اسلامی ایران. احمدینژاد که نه در دسته اصولگرایان قرار میگیرد و نه اصلاحطلبان با مصاحبههای ساختارشکنانه خود با رسانههای مختلف دوباره در آستانه انتخابات نام خود را بر سر زبانها انداختهاست. مصاحبههایی که هرچند باعث افزایش تکرار نام احمدینژاد در رسانههای گوناگون شده اما شائبه ردصلاحیت وی توسط شوراینگهبان را نیز بسیار افزایش دادهاست.
با توجه به پایش فضای فعلی کشور و تحرک جناحها، افراد و رسانههای مختلف، تنور انتخابات روز به روز داغتر خواهد شد. علاوه بر این، پیشبینیها درباره حضور یا عدمحضور افراد، ائتلافهای احتمالی و یا ردصلاحیتهای ثبتنامکنندگان توسط شوراینگهبان نیز هر روز به گرمتر شدن این فضا خواهد افزود. فارغ از نگاههای سیاسی و جناحی، انتخاباتی پر شور و با حضور حداکثری مردم میتواند جایگاه کشور را در عرصه بینالمللی ارتقا بخشیده و راه را برای انجام اصلاحات اساسی توسط رئیسجمهور دولت سیزدهم باز نماید.