نماد سایت پایگاه خبری تحلیلی آسمانی نیوز

توانمندی زبانی

در این نوشته به معرفی مختصری از نظریه شناختی لنگاکر می‌پردازیم. نظریه‌ی دستور شناختی (Cognitive Grammar) نظریه‌ای است که در چارچوب زبان‌شناسی شناختی (Cognitive Linguistics)، توسط لنگاکر مطرح شده است. او دستور شناختی را در کتاب خود با عنوان «بنیادهای دستور شناختی» ۱۹۸۷-۱۹۹۱ معرفی کرد. روش‌های آموزش و انتخاب شیوه‌ی صحیح تدریس زمینه را جهت رشد خلاقیت و توانمندی زبانی فراهم می‌نماید. ظهور و رشد خلاقیت وابسته به پرورش آن است. خلاقیت در جایی که شرایط آن محیا باشد، رشد کرده و شکوفا می‌گردد. شیوه‌ی خلاق دستور شناختی، روشی کارامد است که از آن جهت رشد خلاقیت زبان‌آموزان استفاده می‌گردد.

لنگاکر شماری از مهم‌ترین مفاهیم زبان‌شناسی شناختی را معرفی نمود که هنوز معتبر هستند و از مفاهیم اصلی این دیدگاه به شمار می‌آیند. دستور شناختی لنگاکر نظریه‌ای است دستوری در زبان‌شناسی شناختی و به مطالعه دستور (صرف و نحو) می‌پردازد و دستور زبان را نه مجموعه‌ای دلبخواهی از قواعد حاکم بر ساختارهای زبانی ممکن، بلکه به خودی خود معنادار می‌داند. از منظر وی دستور مجموعه‌ای ساختارمند از الگوهای در هم ‌تنیده دانسته می‌شود که انتزاع یافته از تجربه‌های ما از قرارگیری درمعرض زبان و درک مفهومی ما از جهان پیرامون است. فراگیری، واحدهای زبانی وابسته به قرار گرفتن در معرض صورت‌های تکرارشونده‌ی زبان انگاشته می‌شود که به تدریج درذهن جای‌گیر شده وسپس به عنوان قالب‌هایی در می‌آیند که بر پایه آنها عبارت‌های زبانی بیشتری ساخته و درک می‌گردند (لیتلمور، ۱۳۹۵).

مشخص‌بودگی

واژه‌ها بیانگر گستره‌ای ازعناصر هستند که از عناصر بسیار طرحواره‌ای تا بسیار مشخص را در بر می‌گیرند. افزون بر این، برای افزایش دقت بیان می‌توان از توصیف‌گرهای دستوری نیز بهره برد، برای نمونه :(لیتلمور، ۱۳۹۵: ۴۱)

تصویر شماره ۱- نحوه‌ی مشخص کردن واژه فرا تر از پایه

ناگفته پیداست که این زنجیره را می‌توان گسترش داد و تنها محدودیت آن میزان دسترسی به اطلاعات بافتی است. سطح پایه‌ای برای مشخص‌بودگی وجود دارد که معمولا در کاربردهای روزمره زبان کفایت می‌کند، اما هرکسی می‌تواند بنا به موقعیت و بافت، سخن خود را مشخص‌تر یا طرحواره‎ای‌تر بیان کند. لنگاکر (۲۰۰۸) توانایی سخنگویان درفراتر رفتن از این سطح پایه‌ی مشخص‌بودگی را یکی ازنشانه‌های توانمندی زبانی می‌داند.

ترکیب‌های هم‌نشینی[۱]

دستور شناختی شیوه‌ی ترکیب ساختارهای مؤلفه‌ای منفرد که به تشکیل آمیزه‌های به هم پیوسته در زبان روزمره می‌انجامد را تشریح می‌کند. ساختارهای مؤلفه‌ای توسط قواعد اندرکنش که «روابط همسازی» نامیده می‌شود، محدود می‌گردند. لنگاکر چهار عامل را موثر بر همسازی می‌داند: «همتایی»، «برنمایی»، «جزییات افزایی» و «سازوارگی». همتایی، یعنی شناسایی عناصر مشترک میان ساختارهای مؤلفه‌ای و آمیزه‌ای. در نمودارهای دستور شناختی برای پیوند عناصری که متعلق به یک هستان هستند از خط‌های نقطه‌چین استفاده می‌شود (لیتلمور، مترجمان: پارسابامشادی و انصاریان، ۱۳۹۵: ۴۸) برنمایی نشان می‌دهد که مقوله دستوری عبارت آمیخته چگونه از یکی از مؤلفه‌های سازنده آن به ارث برده می‌شود. جزییات افزایی رابطه‌ی میان ساختارهای مؤلفه‌ای را نشان می‌دهد. یعنی توصیف‌گرها و متمم‌ها چگونه برنما را توصیف، تکمیل یا تقویت می‌کنند و مؤلفه‌ها چگونه وارد رابطه‌ی استقلال و وابستگی می‌شوند. در نمودارهای دستور شناختی برای نمایش جزییات افزایی از پیکان‌هایی استفاده می‌شود که سر آنها به سوی مؤلفه‌ی جزییات افزا است. برای نشان دادن ساختاری که جزییات افزایی شده است از هاشورزنی استفاده می‌شود. سازوارگی بیانگر ترتیب به هم پیوستن مؤلفه‌ها و ایجاد ساختارهای آمیزه‌ای است (همان). در انتها، این نظریه در بحث آموزش می‌تواند کارامد و مفید واقع شود. توانمندی زبانی با استفاده از این نظریه در بخش آموزش قابل کاربرد و اجرایی است. از دو ویژگی مشخص‌بودگی و ترکیب‌های هم‌نشینی که در نظریه فوق مطرح شد، می‌توان در امر آموزش یاری گرفت و روش های خلاقانه جهت تدریس در کلاس درس ارائه داد.

منابع:

لیتلمور، جنت (۱۳۹۵). درآمدی بر نظریه‌های زبان‌شناسی‌شناختی (همراه با برخی جنبه‌های کاربردی). زیر نظر مهین‌ناز میردهقان. ترجمه‌ی پارسا بامشادی و شادی انصاریان. اصفهان: کاوشیار.

Langacker, Ronald (2008). Cognitive Grammar: A Basic Introduction. New York: Oxford University Press.

 

[۱] Syntagmatic combinations

خروج از نسخه موبایل