جایگاه زن در دوران پهلوی
کیارش پرهیزکار ۲۱ تیر ۰۳ 9۰102
۲۶ دی ۱۳۵۷ محمدرضاشاه در حال قدم زدن در کنار فرح پهلوی به سمت هواپیمای شاهین میرفت تا برای همیشه ایران را ترک کند. محمدرضاشاه تلاش زیادی کرده بود تا تصاویرش کنار فرح دیبا نشانگر احترام و ارزش زنان برای او باشد اما این تصاویر مصنوعی نمیتوانست ذهن مردم ایران نسبت به او را تغییر دهد. او که سالها تلاش میکرد خود را حامی زنان معرفی کند، در روز بحران نه تنها زنان مذهبی بلکه غیر مذهبیها هم مخالف او شده بودند. در این یادداشت به بهانه فرار آخرین دیکتاتور ایران به بررسی کارنامه حکومت او در برخورد با زنان میپردازیم.
محمدرضاشاه در بسیاری از امور تحت تاثیر پدرش بود؛ از این رو، بررسی روند حکمرانی محمدرضاشاه بدون بررسی روند پدرش میسر نیست؛ به همین دلیل ابتدا به وضعیت زنان در عصر پهلوی اول اشارهای کوتاه خواهیم داشت: در زمان پهلوی اول و با اجرای سیاست رضاخانی در راستای مدرنیزاسیون ایران، فعالیت زنان بسیار محدودتر گردید. زنان بیشتر در خانه و آن گروه فعال در جامعه منحصر به گروههای خاص مانند درباریان بودند. بسیاری از بانوان در قشر مذهبی مانند بانو امین که تا پیش از رضاخان فعالیت داشتند پس از سال ۱۳۰۵ فعالیت خاصی انجام نمیدهند. درواقع زنان با روی کار آمدن رضا میرپنج احساس امنیت نداشتند و حضور آنها در جامعه کاهش پیدا کرد و درنهایت قانون «کشف حجاب اجباری» تیر خلاصی برای زنان فعال قشر مذهبی بود.
از سوی دیگر میتوان دیدگاه رضاخان را نسبت به زنان اطراف خود مورد بررسی قرار داد. اشرف پهلوی در کتاب خاطرات خود مینویسد: «با خودم گفتم بهتر است نامهای بنویسم و از پدرم بخواهم اجازه دهد من در اینجا درس بخوانم؛ اما میترسیدم. وحشت داشتم که پدرم اجازه ندهد. پدرم اصولاً به تحصیل زنها اعتقادی نداشت. ولی دل به دریا زدم و به پدر نامه نوشتم که من میخواهم اینجا بمانم و درس بخوانم. رضاخان پاسخ داده بود: «این مزخرفات را کنار بگذار و سریعاً به ایران برگرد.»» در نمونه دیگر میتوان به ازدواج اجباری شمس و اشرف که در راستای اهداف سیاسی رضاخان بود اشاره کرد که دختران از ازدواج هیچ خبری نداشته و هیچگونه حق انتخاب برای آنها قائل نشده بودند و باید تا آخر عمر زندگی رضاخان با آنها زندگی میکردند.
برای بررسی اقدامات پهلوی دوم به زنان دیدگاه محمدرضا پهلوی نسبت به زنان نزدیک خود را بررسی میکنیم. ابتدا به انگیزههای ازدواج او با همسرانی که داشته میپردازیم؛ ازدواج او با فوزیه که سیاسی بود و پس از پسردار نشدن فوزیه را طلاق داد. ازدواج دوم شاه به دلیل علاقه وافر او به ثریا بختیاری انجام شد ولی او هم به سرنوشت فوزیه دچار شد و پسری برای خاندان پهلوی به همراه نداشت و سرنوشت این ازدواج هم به طلاق انجامید. محمدرضاشاه سرانجام در سومین ازدواج خود با فرح دیبا ازدواج کرد. زندگی شاه با فرح هم با زندگی رضا پهلوی تداوم یافت. علاوه بر این مسائل که در زندگی شخصی، «زن» برای دربار پهلوی ابزاری برای تولید مثل (آن هم فقط فرزند پسر) بود، نگاه اجتماعی محمدرضاشاه به زنان هم تعریفی نداشت؛ او در حالی که در کنار همسرش فرح پهلوی نشسته بود در مصاحبه با روزنامهنگار خارجی، دیدگاه خود درباره زنان را اینطور بازگو میکند: «شما هرگز یک میکلآنژ یا یک باخ نداشتهاید. شما حتی یک سرآشپز معروف هم نداشتهاید. زنان فقط زیباییشان و جذابیتشان و نگاهداشتن زنانگیشان در زندگی مرد مهم هستند. هرچند زنان قانوناً و صوراً با مردان مساوی هستند، اما نه از لحاظ لیاقت و توانایی. همه زنان متقلب و شرور هستید.»
زنان در آن دوران در عرصه سینما، تئاتر و موسیقی نیز فعالیتهایی داشتند که امروزه از آنان بهعنوان سوپراستار و نمونه زن موفق در پهلوی یاد میشود. طبق امار موجود در بسیاری از فیلمها زنان در نقش موجودی هوسباز و خوشگذران هستند که با نشاندادن جلوههای جنسی خود مخاطب را به سینماها میکشاندند؛ یعنی کارگردانان و تهیهکنندگان از زن بهعنوان ابزاری برای فروش بیشتر فیلمهای خود استفاده میکردند. این اتفاق بسیار زننده بود که چندین بازیگر زن از بازیگری کنار رفتند و مشغول به کارهای دیگری شدند؛ مانند آذر شیوا که پس از مشاهده این وضعیت در سینما، حرفه خود را رها کرد و مشغول آدامس فروختن در مقابل دانشگاه تهران شد. نوشآفرین، بازیگر و خواننده پیش از انقلاب میگوید: «همه فیلمها برای پول درآوردن ساخته میشد و به همین خاطر زنان را هم لخت میکردند تا مخاطبان لذت بیشتری ببرند.»
بسیار نادر و بعید است که از فردی در مورد یک زن نمونه و موفق در دوران پهلوی پرسیده شود و او فردی دانشمند، فرهیخته، ورزشکار، سیاستمدار، اقتصاددان، استاد دانشگاه و یا حتی نماینده مجلس را معرفی کند. احتمالا ذهن مخاطب به سمت رقاصهها و خوانندههای عصر پهلوی معطوف میشود. همین ذهنیتها و تصاویر نشان میدهد پهلوی نگاه درستی به زنان نداشته و با تعریف اشتباه از آزادی زنان، آنها و موافقان حکومت را در یک سیر اشتباه قرار داده است. زنان ایران از گذشته تا کنون در تصمیمات اصلی کشور نقش داشتهاند و با هرگونه نگاه و استفاده ابزاری بهشدت مخالف بودند. در حکومت پهلوی نیز زنان در مقابله با این دیدگاه تلاشهای بسیاری در ابراز مخالفت خود مانند شرکت در تظاهرات ضد پهلوی، نوشتن تحلیل و متنها علیه رژیم، برگزاری جلسات با موضوع مبارزه با پهلوی و ایجاد جنبشهای زنانه در حمایت از حقوق زنان انجام دادند. زنان در آن دوران در هر طیف، قشر و جناحی برای مقابله با دیدگاه نادرست رژیم پهلوی از جایگاه زنان در کنار یکدیگر به مبارزه پرداختند و نتیجه این مبارزات، تظاهرات و بیانیهها گسترش اعتراضات مردمی و در نتیجه فرار محمدرضا شاه همراه فرح از ایران شد.