نوشته :کیاوش پرهیزکار
یکسال از ترور ناجوانمردانه حاج قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد سپاه قدس ایران در نزدیکی فرودگاه بغداد میگذرد. ترور ناجوانمردانهای که حتی پس از گذشت یکسال هنوز داغ آن تازه است و گاه و بیگاه بر چشمهای ایرانیان اشک مینشاند. هنوز ادای واژه شهید ابتدای نام سردار دلها برای بسیاری از مردم سخت و بغضآلود است. هنوز برای مردم ایران و حتی مردم کشورهای منطقه شهید سلیمانی فقط همان حاج قاسم است. حالا در دفتر خاطرات تمام آنهایی که ۱۳ دی ۹۸ را زندگی کردهاند، یک صفحه مزین به نام و نقش حاجقاسم سلیمانی است.ایرانیان از دیرباز پهلوانان و نامآوران خویش را ستودهاند و نام آنها را بزرگ داشتهاند؛ داستان دلاوریها و جنگاوریهایشان را سینهبه سینه نقل کردهاند و نسل به نسل به ارث گذاشتهاند. از داستان نامدارانی چون کاوه آهنگر، رستم دستان و آرش کمانگیر در شاهنامه فردوسی در عهد باستان تا قصههای پوریای ولی، میرزا کوچک خان جنگلی، ستارخان و باقرخان و دیگر قهرمانان ملی در زمانی نهچندان دور، در عصر مشروطه. این خوی و خصلت اصیل ایرانی است که جانبرکفان وطن را ستایش میکند و بزرگ میدارد. خصلت اصیلی که با ظهور اسلام در این سرزمین رنگ الهی گرفت و آیین بزرگداشت مدافعان حریم اسلام را نیز به این لیست اضافه نمود. بزرگداشت مقام والای مالکاشترها، عمارها و عباسابن علیها.در حالیکه بهنظر میرسید با گذشت زمان و پیچیدهتر شدن زندگیها در دوران بمباران اطلاعات و در عصر ارتباطات این خصلتها کمکم در حال محو شدن و فراموشی باشند، در سالهای پایانی قرن ۱۴ شمسی، با شهادت حاجقاسم، غبار غفلت از دلها پاک و روح تازهای بر جان ایرانیان دمیدهشد. اما چه عاملی باعث شدهاست که در هیاهوی عصر تکنولوژی و ارتباطات، مرد روستازادهای از استان محروم کرمان اینچنین در دل مردم از هر قشر و سلیقه و آیینی جا باز کند؟شاید اولین نکتهای که به ذهن میرسد فراغت سردار دلها از هر حزب و سلیقه سیاسی باشد. حاجقاسم در ذهن و دل مردم نه در جناح راست است و نه در جناح چپ. نه اصولگراست، نه اصلاحطلب و نه اعتدالی یا هر چیز دیگر. هیچ حزب، گروه یا تیم سیاسی نمیتواند او را منتسب به خود کند، بلکه بالعکس پس از شهادت این سردار اسلام نمایندگان احزاب، شأن و جایگاه خودشان را در عکسها و جلسات و دیدارهای خود با حاجقاسم بالا میبرند و سعی دارند با قرار دادن خود در مسیر پرتو نور او خود را نمایان کنند.
دلیل اصلی این ویژگی حاجقاسم را میتوان در علاقه او به ولایت جستجو نمود، بطوریکه او تمام انگیزههای سیاسی و مناصب قدرت را در پای ولایتپذیری و اقتدا به رهبر معظم انقلاب ذبح میکند. در وصیتنامه حاجقاسم این خصلت بارز اینچنین موج میزند: « خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.» این موضوع بارها و بارها در وصیتنامه سردار تکرار میشود، برای مثال در جای دیگر آمدهاست:« برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید». این موضوع نشاندهنده عمق علاقه ایشان به رهبر معظم انقلاب است. علاقهای که دوطرفه است و علائم آن بهوضوح در نماز رهبر معظم انقلاب بر پیکر شهید و همچنین پیام پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی شهادت سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی قابل مشاهده است، بویژه آنجا که میفرمایند:« سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیّبهی شهیدان، روح مطهّر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقیترین آحاد بشر بر زمین ریخت». بیدلیل نیست که برخی او را مالکاشتر سیدعلی و برخی علمدار سپاه اسلام خطاب میکنند.
دومین خصیصه منحصر بفرد در حاجقاسم سلیمانی مردمی بودن و احترام ویژه به خانواده شهدای جنگ تحمیلی و مدافعان حرم است. هنوز هم عکسهای حضور فرزندان شهدا در آغوش این فرمانده بزرگ و بوسه بر پای مادران شهدا برای هیچ فرمانده دیگری در این سطح مشاهده نشده است. ارتباط و پیگیری مستمر حاجقاسم تنها به خانواده شهدا و جانبازان محدود نمیشد، بلکه حضور ساده وبیتکلف مرد شماره یک نظامی ایران در دل حوادث تلخ و شیرین کشور چون سیل خوزستان، زلزله بم و دیگر حوادث و بلایای طبیعی یا حضور در راهپیماییها و نماز جمعهها در بین صفوف مردم، موید روحیه مردمداری، موقعیتشناسی و گرهگشایی این فرمانده مقتدر در روزهای سخت و مهم کشور بودهاست. همانطورکه مردم گیلان مردمداری و وطنپرستی میرزا کوچک جنگلی را میستایند و مردم تبریز در ستایش ستارخان و باقرخان ترانه میسرایند، روحیه مردمدوستی و یاریگری حاجقاسم بر قلب و زبان تمام مردم ایران و منطقه جاری است.
سومین ویژگی بارز حاجقاسم سلیمانی، شجاعت و رشادتهای دلیرانه او در جبهههای نبرد است. آنجا که ایرانیان قرن بیست و یکم، شنیدههای خود از هفتخوان رستم، دلاوری آرش و دلیری کاوه را در مبارزه شجاعانه این سردار رشید اسلام با اژدهای هفت سر داعش، دیو سیاه رژیم غاصب صهیونستی و ضحاک خونخواری چون ترامپ و نظام سلطه جهانی دیدند. رشادتهایی که نهتنها به چشم مردم ایران بلکه در دیدگان تمام مردم کشورهای آسیبدیده از جنگ در منطقه از جمله عراق، لبنان، سوریه، یمن و … هچون نگین درخشانی جلوهگری میکند. روحیه والای جنگندگی، تسلط به تاکتیکهای رزمی، ارتباط بسیار نزدیک با مردم منطقه بهواسطه تسلط به زبان عربی، و آشنایی با الفبای جنگ شهری و منطقهای که ماحصل سالها حضور در جبهههای نبرد هشت سال دفاع مقدس و همچنین میدانهای نبرد برای تامین امنیت نقاط مرزی جنوب شرقی و غربی کشور است. ویژگیهایی که به ندرت بصورت تمام و کمال در دیگر فرماندهان نظامی کشور یکجا جمع شدهاست.
بدون شک نوشتن از ویژگیهای حاجقاسم در این مقال نمیگنجد اما توجه به همین سه ویژگی سردار سلیمانی وی را به یکی از محبوبترین چهرههای جمهوری اسلامی در منطقه تبدیل کردهبود. محبوبیتی که در مراسم تشییع جنازه دهها میلیونی او در شهرهای مختلف ایران و عراق بوضوح نمایان بود. شاید هم همین ویژگیها بود که حاجقاسم را به خار چشم دشمنان تبدیل کرد و طعم شکستهای پیاپی آمریکا در منطقه باعث شد سرانجام در بامداد روز جمعه ۱۳ دی ماه۹۸ ماشین حامل سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس فرمانده غیور عراقی، توسط پهبادهای آمریکایی و بهدستور مستقیم رئیسجمهور قمارباز آمریکا مورد هدف قرار گیرد و روح مطهر او و یارانش در آغوش ارواح طیّبهی شهیدان جای بگیرد. این پایان تلخ و در عینحال غرورآفرین باعث شد تا نام اسطورهای دیگر بر ورقهای تاریخ ایران ماندگار شود. اسطورهای که طنین صدای او تا ابد در گوش جهان و جهانیان خواهد ماند، آنجا که میگفت: « ما ملت امامحسینیم. ما ملت شهادتیم. مرد این میدان ما هستیم.»