حافظ اسد رهبر کشور عربی که از انقلاب اسلامی ایران استقبال کرد
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۲۳ خرداد ۹۷ 15۰243
[ad_1]
حافظ اسد، رئیس جمهورى سوریه در ۱۴ مهر ۱۳۰۹ /۶ اکتبر ۱۹۳۰ ، در ْرداحه، از توابع لاذقیه در غرب سوریه، در خانوادهاى «علوى» متولد شد.
او فرزند چهارم از ازدواج دوم کشاورزى فقیر به نام على سلیمان که مدتى کوتاه بر ضد استعمار فرانسه جنگیده بود. حافظ آموزش ابتدایى را در زادگاه خود به پایان برد و در ۱۳۱۹ش/ ۱۹۴۰ براى ادامه تحصیل به لاذقیه رفت.
حافظ اسد از جوانى تحت تأثیر ملیگرایى عرب و اندیشههاى سوسیالیستى و ضداستعمارى قرار گرفت و در شانزده سالگى به حزب بعث پیوست رسید. پس از پایان دوره دبیرستان، میخواست در رشته پزشکى ادامه تحصیل دهد. اما مشکلات اقتصادى مانع شد و او در ۱۳۳۱ش/۱۹۵۲ ،در دانشکده خلبانى ِحْمص ثبت نام کرد.
وى سه سال بعد با درجه ستوانى فارغ التحصیل شد و به خدمت نیروى هوایى سوریه درآمد و همزمان به فعالیتهاى سیاسى ادامه داد. در ۱۳۳۴ش/ ۱۹۵۵ براى گذراندن یک دوره آموزشى شش ماهه به مصر اعزام شد.
کارآمدى او به عنوان خلبان جنگى موجب شد تا براى کسب مهارت و آموزش پرواز با هواپیماهاى جنگى میگ ۱۵ و میگ ۱۷ ،در اواسط ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸ به اتحاد شوروى اعزام شود. این درحالى بود که مصر و سوریه در بهمن ۱۳۳۶ /فوریه ۱۹۵۸ با هم متحد شده بودند و جمهورى متحد عربى به ریاست جمال عبدالناصر تشکیل شده بود.
حافظ اسد پس از بازگشت از شوروى متوجه شد که در نظام تازه، حزب بعث به حاشیه رانده شده است و بیشتر افسران بعثى به مشاغل غیرنظامى گمارده شده یا به واحدهاى بی اهمیت نظامى در مصر اعزام شدهاند.
در همان سال حافظ اسد نیز به مصر اعزام شد. وى و همفکرانش در مصر، از انحلال حزب بعث که یکى از شروط جمال عبدالناصر براى تحقق وحدت بود ــ ناراضى بودند؛ بنابراین وى در ۱۳۳۹ش/ ۱۹۶۰، همراه با دو علوى (صلاح جدید و محمد عمران) و دو اسماعیلى (عبدالکریم ال ُجندى و احمد المیر)، تشکیلاتى سّرى بهنام کمیته نظامى پایه گذارى کردند. گروهى از افسران سورى که در عضویت کمیته ْحلاوى بودند، با کودتاى نظامى به وحدت مصر و سوریه پایان دادند. بنابراین، مقامات مصرى حافظ اسد و دیگر نظامیان بعثى را زندانى کردند.
حافظ اسد ۴۴ روز در زندان بود و حکومت موقت، به نخست وزیرى مأمون الکُ چون به بعثیها اعتماد کافی نداشتند در بازگشت از مصر، اسد و گروهى از افسران بعثى را از ارتش زَبرى، پاکسازی کردند.
اسد به وزارت اقتصاد منتقل و در شهرى کوچک، در اداره حمل و نقل دریایى، به کار گمارده شد. در همین دوران، وى کمیته نظامى را بار دیگر احیا کرد و فعالیتهاى آن را با کمک اعضاى سابق گسترش بخشید. آنان، با کمک طرفداران جمال عبدالناصر، در ۱۳ فروردین ۱۳۴۱ /۲ آوریل ۱۹۶۲ اقدام به کودتاى نافرجامى در حلب کردند. درپى آن، حافظ اسد به جنوب لبنان گریخت، اما در آنجا دستگیر و پس از یک هفته آزاد شد.
وى بار دیگر فعالیتهاى سیاسى خود را در حزب بعث متمرکز ساخت و با دیگر اعضاى کمیته نظامى، کودتاى ۱۷ اسفند ۱۳۴۱ /۸ مارس ۱۹۶۳ را طرح ریزى کرد که درنتیجه آن، حزب بعث در سوریه به قدرت رسید.
بر اثر این تحول، حافظ اسد، که اینک عضو شوراى ملى فرماندهى انقلاب بود، با درجه سرگردى به نیروى هوای سوریه برگشت.
پس از کودتاى ۴ اسفند ۱۳۴۴ /۲۳ فوریه ِ بین حافظ اسد و صلاح جدید در ۱۹۶۶ ،و به ویژه پس از شکست سوریه در جنگ ۱۳۴۶ش/ ژوئن ۱۹۶۷، اختلاف نظر آنان در مورد راهبرد (استراتژى) نظامى و سیاستهاى خارجى، اقتصادى و اجتماعى افزایش یافت، که به ایجاد شکاف در حزب بعث انجامید.
حافظ اسد نفوذ زیادى در ارتش سوریه داشت، اما صلاح جدید بر تشکیلات سیاسى حزب بعث مسلط بود. در جریان بحران اردن، معروف به سپتامبر سیاه، صلاح جدید خواستار حمایت کامل ارتش سوریه از گروههاى مبارز فلسطینى در برابر ارتش اردن بود؛ اما حافظ اسد ــ که از ساقط نمودن ملک حسین، پادشاه اردن، و دخالت اسرائیل و امریکا به نفع وى واهمه داشت ــ از شرکت دادن نیروى هوایى سوریه در این نبرد امتناع ورزید و دستور عقب نشینى صادر کرد. پس از آن، صلاح جدید در همایش سراسرى حزب بعث در ۸ آبان ۱۳۴۹ /۳۰ اکتبر ۱۹۷۰ کوشید اسد را از وزارت دفاع برکنار نماید؛ اما حافظ اسد با کودتایى بدون خونریزى در ۲۵ آبان ۱۳۴۹ /۱۶ نوامبر ۱۹۷۰ اوضاع را به سود خود رقم زد. درنتیجه این کودتا، که به الحرکه التصحیحیه (جنبش اصلاحگرانه) معروف شد، صلاح جدید و نورالدین آتاسى از نخست وزیرى و ریاست جمهورى و نیز مناصب حزبى برکنار و زندانى شدند و دولت تازهاى به نخستوزیرى حافظ اسد تشکیل شد.
چهارماه بعد، در ۲۱ اسفند ۱۳۴۹ /۱۲ مارس ۱۹۷۱ ،اسد به ریاست جمهورى سوریه انتخاب شد.
حافظ اسد پس از رسیدن به قدرت، در عرصههاى گوناگون، از جمله سیاست خارجى، اصلاحاتى کرد. وى در پى این بود که سوریه را از انزوا خارج سازد، به همین منظور مشى تنش زدایى در مناسبات خارجى را در پیش گرفت.
او در آغاز کوشید با کشورهاى منطقه مناسبات دوستانه برقرار کند و پس از آن، با هوشیارى و محافظهکارى، براى ایجاد رابطه با کشورهاى غربى گام برداشت. حافظ اسد در تعامل با اسرائیل دیدگاه متفاوتى داشت و تمام امکانات را براى مبارزه با آن بسیج نمود.
وى به دنبال جبران شکست ۱۳۴۶ش/۱۹۶۷ و پس گرفتن ارتفاعات جولان بود و مذاکرات را در غیر این صورت، ناعادلانه میدانست. از اینرو، در جنگ ۱۳۵۲ش/اکتبر ۱۹۷۳ ،با مصر متحد شد و ارتش سوریه را در پیروزیهاى اولیه این جنگ شریک ساخت، اما در نهایت، با وساطت هنرى کسینجر، وزیرخارجه امریکا، موافقتنامه آتش بس با اسرائیل را امضا کرد.
با این حال، وى در اجلاس صلح ژنو ــ که به ابتکار کسینجر در ۳۰ آذر و اول دى ۱۳۵۲ دسامبر ۱۹۷۳ تشکیل شد ــ شرکت نکرد.
پس از سفر انور سادات به اسرائیل در ۱۳۵۶ش/ نوامبر ۱۹۷۷ ،اسد در مخالفت با این اقدام، همراه با سران کشورهاى لیبى و الجزایر و یمن جنوبى و یاسر عرفات رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین، در ۱۴ آذر ۱۳۵۶ /۵ دسامبر ۱۹۷۷ جبهه پایدارى را تشکیل داد.
وى همواره بر اجراى دو قطعنامه ۲۴۲ و ۳۳۸ شوراى امنیت ــ که بر خروج اسرائیلیها از سرزمینهاى اشغال شده و محقق ساختن صلح دلالت میکرد ــ به عنوان راه حل عمده براى پایان بخشیدن به منازعه اعراب و اسرائیل تأکید میکرد.
بر همین اساس از طرح صلح جورج بوش رئیس جمهورى وقت امریکا در ۱۳۶۹ش/ مارس ۱۹۹۱ استقبال کرد و به جریان مشهور به فرایند صلح پیوست. در ادامه، نمایندگان سوریه در اجلاس مادرید در ۸ آبان ۱۳۷۰ /۳۰ اکتبر ۱۹۹۱ ، شرکت کردند، اما این مذاکرات به صلح ختم نشد؛ از نظر حافظ اسد، اسرائیل به دنبال صلح نبود.
با آغاز جنگ داخلى لبنان در ۱۳۵۴ش/ ۱۹۷۵ ،حافظ اسد دخالت سوریه را در این بحران الزامى میدید، زیرا از احتمالاتى چون تشکیل دولت مسیح مستقل یا حمله اسرائیل به لبنان بیم داشت؛ بنابراین، نیروهاى سورى در ۱۱ خرداد ۱۳۵۵ /اول ژوئن ۱۹۷۶ وارد خاک لبنان شدند.
حضور این نیروها پس از پایان جنگ داخلى در لبنان، تا ۱۳۸۴ش/ ۲۰۰۵ ادامه یافت. حافظ اسد در بیشتر موارد، با ایالات متحده امریکا مناسبات خوبى نداشت. روابط قطع شده سوریه و امریکا ــ که پیش از به قدرت رسیدن حافظ اسد رخ داد ــ بعد از جنگ ۱۳۵۲ش/۱۹۷۳ و با میانجیگرى کسینجر اندکى بهبود یافت، اما انعقاد معاهده کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل با وساطت امریکا، باعث شد که حافظ اسد از امریکا روى برگرداند و بیش از گذشته به اتحاد جماهیر شوروى گرایش یابد.
در بهمن ۱۳۵۶ /فوریه ۱۹۷۸ ،حافظ اسد به مسکو رفت تا ائتلاف منطقهاى جدیدى علیه ائتلاف امریکا ـ مصر تشکیل دهد. رخدادهاى بعدى، سوریه را بزرگترین متحد اتحاد جماهیر شوروى در منطقه کرد و کمکهاى نظامى شوروى به سوریه، از ۱۳۵۶ش/۱۹۷۸ به بعد افزایش یافت.
مناسبات دوستانه حافظ اسد با شوروى تا آغاز فروپاشى حکومت کمونیستى در ۱۳۶۹ش/۱۹۹۰ ،ادامه یافت؛ هر چند این رابطه در زمان گورباچف اندکى دچار مشکل شد، زیرا گورباچف حاضر به همکارى گسترده با کشورهاى تندرو عرب، مثل سوریه، نبود.
حافظ اسد تجاوز نیروهاى عراقى به کویت (۱۷ مرداد ۱۳۶۹ /۸ اوت ۱۹۹۰ را محکوم کرد و به نیروهاى ائتلاف، به رهبرى امریکا، بر ضد عراق پیوست. وى در نامهاى به صدام حسین، از او خواست نیروهایش را از کویت خارج سازد و ملت عراق را گرفتار جنگى ویرانگر نکند.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، حافظ اسد از معدود رهبران عرب بود که از این انقلاب استقبال کرد. مناسبات سوریه و جمهورى اسلامى ایران به سرعت توسعه یافت.
با تجاوز نیروهاى عراقى به ایران و آغاز جنگ تحمیلى، حافظ اسد تجاوز عراق را محکوم و پشتیبانى خود را از جمهورى اسلامى ایران اعلام کرد. وى این موضع را، به رغم تلاشهاى بسیارى از سران عرب براى جدا کردن سوریه از ایران، تا پایان جنگ حفظ کرد.
اگرچه این موضع حافظ اسد، تا اندازهاى متأثر از رقابت سنّتى میان احزاب بعث سوریه و عراق و نظامهاى مستقر در این دو کشور بود، در عین حال از درست اندیشی و عملگرایى او ناشی میشد، زیرا با توجه به مواضع جمهورى اسلامى ایران در برابر اسرائیل و قضیه فلسطین و نیز قدرت تأثیرگذارى ایران در لبنان از طریق شیعیان آن کشور، به ایران به چشم متحدى راهبردى نگاه میکرد .
سیاست داخلى
حافظ اسد در دوران ریاست جمهورى خود هیچ تغیر ریشهاى در ساختار قدرت ایجاد نکرد و نظام سیاسى سوریه در زمان وى داراى ثبات نسبى بود. وى مناصب مهم نظامى، اطلاعاتى و امنیتى را به نظامیان علوى سپرد.
آنان نیز در طول دوره ریاست جمهورى وى، به او وفادار ماندند (دام، ص ۱۱۸ .(حافظ اسد با قبضه کردن قدرت از طریق حزب بعث، به عنوان تنها حزب رسمى کشور، اجازه فعالیت آزاد سیاسى را به مخالفان خود نمیداد.
اختیارات گسترده دستگاههاى امنیتى، زندانى کردن مخالفان و وضع نامطلوب آنان در زندانهاى سوریه، از جمله مواردى است که انتقادات بسیارى را متوجه او کرد. نبودن آزادى بیان و اندیشه و مؤسسات مستقل قضایى نیز از کاستیهاى دوره وى بود.
یکى از بحرانهاى حافظ اسد در عرصه داخلى، مبارزه اخوان المسلمین سوریه با نظام بعث حاکم بود. تدوین قانون اساسى سکولار در ۱۳۵۲ش/۱۹۷۳، پیوستن به فرایند صلح پس از جنگ در همان سال، و مداخله در امور داخلى لبنان به نفع مارونیها و برضد گروههای فلسطینى، مهمترین اقدامات حافظ اسد بود که مخالفت و اعتراض اخوان المسلمین سوریه را برانگیخت؛ اما دلیل اصلى مخالفت آنان، افزایش نقش علویان در نظام سیاسى سوریه و افول قدرت سیاسى و اقتصادى اهل تسنن بود.
در نتیجه، اخوان المسلمین خط مشى مسلحانه و فعالیتهاى نظامى را در مبارزه با حکومت حافظ اسد در پیش گرفت، که با سرکوب شدید مواجه شد. از دیگر بحرانهاى داخلى، نبرد حافظ اسد با برادر کوچکتر خود، رفعت اسد، بر سرقدرت بود.
رفعت ریاست «سرایا الدفاع» (جوخههاى دفاع) را، که مسئول دفاع از رئیس جمهورى و حکومت بود، برعهده داشت. وى که تمایل فراوانى به رسیدن به مناصب بالا داشت، با حافظ اسد اختلاف پیدا کرد و با بسیج کردن نیروهاى تحت نظارت خود در جوخههاى دفاع، در ۱۳۶۳ش/۱۹۸۴ دمشق را محاصره نمود؛ اما با دخالت ارتش، کودتاى وى نافرجام ماند.
حافظ اسد او را از کار برکنار و به مسکو و سپس پاریس تبعید کرد. در عرصه اقتصادى، حافظ اسد مشى سوسیالیستى در پیش گرفت تا سوریه دوران گذار به سوسیالیسم را طى کرد. وى براى رسیدن به این هدف، به بخش صنعتى توجه خاصى داشت و در کنار گسترش فعالیت بخش دولتى، بخش خصوصى را نیز فعال کرد.
افزایش بهاى نفت پس از ۱۳۵۲ش/۱۹۷۳، این توان را به او داد که در دهه ۱۳۵۰ش/ ۱۹۷۰ به توسعه کشاورزى، صنعت، زیرساختهاى حیاتى، بهداشت و آموزش بپردازد. طبق گزارشهاى بانک جهانى، میانگین رشد سالیانه اقتصادى سوریه در دهه ۱۳۵۰ش/۱۹۷۰ ،۹ %بود و درآمد ناخالص ملى نیز بهطور میانگین ۱۰ %افزایش داشت.
عملکرد اقتصادى حافظ اسد چندان مطلوب نبود. کاهش قیمت نفت و زیانهاى حاصل از آن و همچنین خشکسالى درازمدتى که بخش کشاورزى را با مشکل روبه رو ساخت موجب بحران اقتصادى شد.
با آغاز دهه ۱۳۷۰ش/۱۹۹۰ و فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى، حافظ اسد سیاست خود را تغیر داد و به سوى اقتصاد آزاد رفت. او بخش خصوصى را تقویت کرد و جذب سرمایه گذاریهاى خارجى را افزایش داد. به این ترتیب، بر بحران اقتصادى ناشى از سالهاى قبل فائق آمد و در زمینه اقتصاد آزاد به موفقیتهایى نسبى دست یافت.
حافظ اسد در ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸ ازدواج کرد. ثمره این ازدواج یک دختر و چهار پسر بود.
وى در ۱۳۴۹ش/۱۹۷۰ ،به مدت هفت سال، با رأى مردم به ریاست جمهورى انتخاب شد و چهار بار متوالى (در همه پرسیهاى ۱۳۵۷ش/ ۱۹۷۸ ،۱۳۶۴ش/ ۱۹۸۵ ،۱۳۷۱ش/ ۱۹۹۲ و ۱۳۷۸ش/ ۱۹۹۹ ،(با کسب آراى نزدیک به صد درصد، در این منصب ابقا شد. وى در ده سال آخر عمر خود به نارسایى قلبى مبتلا شد تا اینکه در تا اینکه در ۱۹ خرداد ۱۳۷۹ /۱۰ ژوئن ۲۰۰۰ ،براثر این بیمارى از دنیا رفت و فرزندش، بشار اسد، به جاى او به ریاست جمهورى انتخاب شد.
منبع: دانشنامه جهان اسلام
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع