دردسرهای ۱۰۰ساله قیمت گوشت
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۱۲ اسفند ۹۷ 13۰62
[ad_1]
مجله فارسپلاس؛ رضا آزاد: گرانی گوشت در ۱۰۰ سال اخیر بارها تکرار شده است، اما هر کدام از این گرانیها علت و شرایط خاصی داشته است. طی سالهای پس از انقلاب و در دهه شصت، مشکلات حمل و نقل باعث گرانی گوشت شد و قبل از انقلاب نیز کمبود گوشت گرم باعث گرانی گوشت شده بود. هرچند دولت وقت تلاش میکرد که با واردات گوشت یخزده این کمبود را جبران کند، اما هنوز فرهنگ استفاده از گوشتهای یخزده در کشور به وجود نیامده بود.
گرانی گوشت به خاطر مشکلات حمل و نقل در دهه شصت
گزارشهای آرشیو ملی بریتانیا در دهه شصت اطلاعات زیادی از وضعیت ایران آن زمان دارد. مجید تفرشی برخی از این اسناد و گزارشهای مربوط به دهه شصت را ترجمه و منتشر کرده است. در این گزارشها آمده است: در آغاز سال ۱۹۸۱ حدود صد روز از جنگ عراق علیه ایران میگذشت و طبعاً همه ارکان اقتصادی ایران تحتالشعاع این جریان قرار گرفته بود. بر اساس یک گزارش تحلیلی وزارت بازرگانی بریتانیا: «در شرایطی که شرایط متعادلی در نبرد وجود داشت و پیشرفت کمی در جهت حل مساله، چه در جبههها و چه خارج از آن صورت گرفته بود… جنگ همه منابع اقتصادی را میبلعید و نقش تعیینکنندهای در اقتصاد ایران داشت.»
آرشیو ملی بریتانیا
آمار منتشرشده در این گزارش نشان میدهد که ماههای آغازین جنگ و چهار ماه نخست سال ۱۳۶۰ شمسی مصادف با کاهش شدید صادرات نفت خام ایران از یک میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه به نیم میلیون بشکه و در نتیجه موجب کسر بودجه جدی کشور به میزان صد میلیون دلار شده بود. این مبلغ البته سوای واردات تجهیزات نظامی در همین مدت به میزان یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار بود. در مجموع و بر اساس تخمین همین گزارش، هر ماه ایران ۸۰۰ میلیون دلار بابت کاهش درآمدهای نفتی خود خسارت میداد و این میزان خسارت با توجه به افزایش روزافزون هزینههای جنگی ایران، رو به افزایش بود.
ایان مکردی، دبیر اول اقتصادی دفتر حفاظت منافع بریتانیا در تهران، در گزارش ۲۵ آگوست/ سوم شهریور ۱۳۶۱ خود به بررسی وضعیت برخی از اقلام مواد غذایی و حمل و نقل مواد غذایی وارداتی در ایران پرداخت. این گزارش تنها دو روز پس از اعمال سهمیهبندی گوشت در ایران ارسال شده است.
بر اساس این گزارش، سهمیهبندی گوشت روزانه ۵۰ گرم برای هر نفر، موجب بروز شایعه کمیاب شدن گوشت و دیگر اقلام غذایی طی ماههای آینده شده بود. با این همه در این گزارش تصریح شده که دلیل اصلی سهمیهبندی گوشت نه به کمبود تولید داخلی و واردات آن، که به مشکلات حمل و نقل آن مربوط میشد.
بر اساس تحقیق این دیپلمات بریتانیایی، در آن زمان میزان مصرف سالانه گوشت در ایران حدود ۷۵۰ هزار تن و اکثراً گوشت گوسفند بود که یک سوم آن از خارج از کشور تأمین میشد. مهمترین تامینکنندگان گوشت وارداتی ایران نخست نیوزیلند با ۱۱۰ هزار تن و استرالیا ۵۰ هزار تن بود و بقیه از آرژانتین، ترکیه، هند، رومانی و کشورهای عضو جامعه اروپا تأمین میشد. بر اساس همین گزارش، بخش مهمی از گوشت وارداتی ایران از استرالیا به صورت گوسفند زنده بوده که در سال ۱۹۸۰ به تعداد سه میلیون رأس بوده و در سال ۱۹۸۱ به کمی بیش از یک میلیون رأس کاهش یافته بوده و یک میلیون رأس گوسفند زنده نیز از رومانی به ایران صادر میشد.
این گزارش تاکید دارد که در اسکلههای بندرعباس تراکم شدیدی از کشتیهای آماده تخلیه بار وجود داشته و به دلیل محدودیتهای موجود، تنها امکان تخلیه ۱۸ کشتی در هر زمان وجود داشته است.»[۱]
این مشکل در روزنامههای آن زمان نیز منعکس شده است. روزنامه میزان در خبر کوتاهی که در ۱۴ تاریخ ۶۰ منتشر شده، نوشته است: «دادستان ویژه امور صنفی اعلام کرد چون بعضی از فروشندگان گوشت به طور غیرمجاز گوشت مصرفی مردم را از مغازهها خارج نموده و آشکارا از مقررات مربوطه تخلف میورزند لذا برای جلوگیری از این تخلفات و برای اینکه مصرفکنندگان بدانند که چه ساعاتی باید برای خرید گوشت مراجعه نمایند بنابراین فروشندگان گوشت باید گوشت گاو را از ساعت ۸ صبح و گوشت گوسفند را از ساعت ۴ بعدازظهر به فروش برسانند.
صادقی دادستان امور صنفی اضافه کرد: بدیهی است اگر در رأس ساعت اعلام شده برای فروش مشاهده شود که بین گوشت موجودی با بارنامۀ سازمان گوشت تفاوتی وجود دارد، واحد صنفی مجرم شناخته شده و تحت تعقیب قرار میگیرد.»[۲]
گرانی گوشت در دوره هویدا و عدم اقبال مردم به گوشت یخزده
تصوری در اذهان وجود دارد مبنی بر اینکه در دوره ۱۳ سالهی نخستوزیری هویدا، قیمت اجناس هیچ تغییری نکرده است، اما این تصور چندان با واقعیت قابل تطبیق نیست. در دهه ۵۰ گرانی و کمبود بسیاری از اجناس در کشور وجود دارد و این مشکلات در سطح رسانهها به صورت جدی مطرح میشود. از گرانی گوشت و میوه گرفته تا کمبود قند و شکر و سیمان.
در یادداشتهای اسدالله علم در تاریخ پنجشنبه ۵ مهر ۵۲ درباره گرانی گوشت آمده است: «شاهنشاه فرمودند دیگر چه کاری داریم؟ عرض کردم گوشت و خواربار خیلی گران شده است. قیمت گوشت از ۱۲ تومان به ۱۶ تومان معامله میشود، آنهم ظرف دو روز. گوشت مخلوط از ۱۰ به ۱۴ تومان. آن هم توسط گوشتفروشیهای وزارت کشاورزی! شاهنشاه خیلی عصبانی شدند. فرمودند وقتی گوشت نیست، چه باید کرد؟ عرض کردم چرا نباید باشد؟» (ص ۱۶۰)
روزنامه اطلاعات در ۱۹ فروردین ۵۳ گزارشی با تیتر «انواع گوشت، سبزی و قند و شکر در تهران کمیاب است» نوشته است: «هرچه در دهان گشوده و آزمند تهران بریزید باز فریاد «نیست و کم است» از این دهان بلند است. این دهان، یعنی تهران بزرگ هماکنون با کمبود ماهی، گرانی سبزیجات، کمبود مرغ، گوشت گوسفند و قند و شکر مواجه است. مقامات مسئول اظهار عقیده میکنند گوشت به اندازه مصرف پایتخت وجود دارد، اما در واقع مردم گوشت به اندازه کافی پیدا نمیکنند.»
چند روز بعد از این گزارش، «اطلاعات» به انعکاس نظرات وزیر کشاورزی وقت و نظرات مردم پرداخته و نوشته است: «موضوع گوشت که از آغاز سال تازه به صورت یکی از مباحث روزمرده اجتماعی درآمده است با اظهارات دیشب وزیر کشاورزی و منابع طبیعی وارد مرحله جدیدی شد. مهندس منصور روحانی با ارائه آمار و ارقامی چند به مردم اطمینان داد گوشت به اندازه کافی وجود دارد و عواملی که از کار گوشت سودهای کلانی میبرند، سیاهبهار مصنوعی به وجود میآورند و برای مصرف گوشت یخزده هزار و یک عیب بیدلیل میتراشند.
مردم در مقابل گفتههای وزیر کشاورزی واکنشهای متفاوتی نشان دادند و عدهای فقط نارضایتی خود را از بدی طعم و نامرغوبی گوشتهای یخزده ابراز کردند و عدهای بحث را گسترش دادند و به تجزیه و تحلیل سیاست دامداری کشور پرداختند.
در ادامه این گزارش آمده است: مهندس منصور روحانی اظهار داشت: در شرایط کنونی مردم نباید به حرف قصابهای مغرض توجه کنند، زیرا منافع آنها در گرانفروشی است. آنان با تبلیغات سوء خود نسبت به گوشت منجمد، گوشت تازه را که کمیاب است، به صورت مائده آسمانی جلوه میدهند و به دو برابر قیمت (گاه به کیلویی بیش از ۳۰۰ ریال) به مردم میفروشند.
در خصوص قیمت گوشت، وزیر کشاورزی به قیمت خرید دولتی و فروش آن اشاره کرد و گفت: گوشت داخلی را دولت ۱۲۵ ریال خریداری میکند و کیلویی ۸ تومان به قصاب تحویل میدهد. گوشت خارجی را نیز کیلویی ۷ تومان در مقابل هر کیلو ۵ تومن ضرر، در اختیار قصابها قرار میدهد و از همین بابت، سال گذشته دولت بیش از ۳۰۰ میلیون تومان تفاوت قیمت گوشت را به نفع مصرفکننده پرداخته است ولی تمامی این مبالغ به جیب دکانداران و فروشندگان گوشت رفته است.
مهندس روحانی سپس به میزان مصرف گوشت کشور و افزایش مصرف سرانه اشاره کرد و گفت وقتی کشور ۲۰ میلیون نفر جمعیت داشت مصرف سرانه گوشت بین ۸ تا ۹ کیلیو در سال بود اما اکنون با توجه به افزایش درآمد سرانه و افزایش رقم جمعیت کشور به ۳۳ میلیون نفر، مصرف سرانه بین ۱۷ تا ۱۸ کیلو در سال است.»
همچنانکه اشاره شد مردم عقاید و نظریات مختلفی درباره سخنان اخیر وزیر کشاورزی و منابع طبیعی ابراز میکنند. مثلاً آقای فاتحی کارمند یک موسسه خصوصی به «اطلاعات» گفت: وضع فعلی گوشت و نوسانات فصلی آن بیش از هر چیز دیگر معلول بدی وضع دامداری کشور است. من ارقام و آماری ندارم که تناقض گفتههای آقای وزیر کشاورزی در مورد کافی بودن میزان ذخیره و توزیع گوشت یخزده را ثابت کند و به همین جهت هم نمیتوانم حرفهای ایشان را در مورد اینکه عوامل سودجود سیاهبهار مصنوعی به وجود میآورند، رد کنم.
صدیقه بندهاحمدی، خانهدار گفت: یک وزیر مملکت حرف ناحسابی نمیزند؛ من حرفهای آقای وزیر را قبول دارم، اما خیلی ممنون میشدم اگر ایشان توضیح میدادند چرا گوشت یخزده این همه دیر میپزد و چرا یک روز قصابی محله ما پر از همین گوشتهای یخزده است، اما روز دیگر حتی یک سیر گوشت هم ندارد؟
اما نکته مهمی که در این مقطع وجود دارد این است که گوشت یخزده تازه وارد کشور شده و هنوز به لحاظ فرهنگی مورد قبول بسیاری از مردم نیست و همین موضوع در رسانهها نیز به بحث گذاشته شده است. روزنامه اطلاعات در روز چهارشنبه ۲۸ فروردین ۵۳ مینویسد:
گوشت: اختلاف نظر مردم با مسئولین ادامه دارد
مردم:
* حق داریم از گوشت منجمد ناراضی باشیم. سازمان گوشت فوت و فن عرضه گوشت یخزده را نمیداند.
* گوشت مرغی را که دو ماه از تاریخ مصرف آن گذشته به ما میفروشند.
مسئولین:
* آنقدر گوشت سرد به قصابیها عرضه کردهایم که قصابها به ستوه آمدهاند.
* اگر تاریخ مصرف گوشت سرد مرغ گذشته باشد، آن را پس میگیریم.
در ۲۹ فروردین ۱۳۵۳ مشکل دیگری در بازار گوشت مطرح میشود که آن هم باد کردن گوشت در قصابیهاست، «اطلاعات» در این باره مینویسد: «ماجرای گوشت امروز در پایتخت تغییر جهت داد و اگر در روزهای گذشته موضوع کمبود گوشت مطرح بود، امروز باد کردن گوشت در قصابیها نقل محافل بود.»
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: بحث بر سر مصرف گوشت تازه یا منجمد هنوز هم ادامه دارد. مردم همچنان ترجیح میدهند گوشت تازه به آنها عرضه شود. ولی عدهای که واقعبینتر هستند و با مشکلات تهیه و توزیع گوشت تازه به لحاظ کمبود دام داخلی آشنا هستند، پیشنهادهای سازنده میدهند. مثلاً آقای علیاکبر صادقی که طرف پرسش یکی از خبرنگاران ما قرار گرفته میگوید: گوسفند در داخل به اندازه کافی نداریم. این را نمیشود انکار کرد و ناگزیر از وارد کردن گوشت هستیم. اما حتماً باید گوشت را به صورت منجمد به ایران آورد؟ نمیشود گوسفند زنده از کشورهای دیگر بخریم و در ایران ذبح کنیم و بلافاصله به دست مصرفکننده برسانیم. حتماً میشود، زیرا در گذشته این کار شده است و گلههای گوسفند را با کشتی به ایران آوردهاند و پس از ذبح اسلامی در کشتارگاهها به مصرفکننده عرضه کردهاند.»
این مصاحبه و خبر اولیه منتشر شده نشان میدهد که در آن زمان کمبود گوشت وجود داشته و البته دولت سعی داشته از طریق واردات گوشت یخزده، بازار را کنترل کنند، اما مردم اقبال زیادی به گوشت وارداتی نداشتهاند.
مشکل گوشت در دهه ۴۰: آبگوشتخورها در مقابل بیفتکخورها
روزنامه اطلاعات در شماره هفتم خرداد ۱۳۴۰ سخنرانی دکتر علی امینی، نخستوزیر وقت در سازمان برنامه را منتشر کرد که در آن با اشاره به اهتمام دولت برای تأمین «گوشت آبگوشتی مردم» گفته بود: «اولین کاری که باید بکنیم همین موضوع نان و گوشت مردم است، بقیهاش حرف است. آجیل میخواهند بخورند، میخواهند نخورند. چیزهای لوکس برای اشخاصی خوب است که قوه خرید بیربط پیدا کردهاند، اما طبقه وسیع مملکت اگر قوه خریدش بالا رفته باشد، او مایحتاج اولیه خود را میخرد.
مثلا راجع به گوشت، خوب اگر ما بتوانیم و مشغول هم هستیم که این گوشت آبگوشتی مردم را تامین کنیم. بیفتک[۳] کیلویی هشت تومان-ده تومان، هر کس میخواهد بخورد برود بخورد، ما با بیفتک کاری نداریم. چون بیفتکخور و گوشت گوسالهخور در این مملکت تعدادش محدود است و مسلماً از ۱۰۰ هزار نفر تجاوز نمیکند اما ما دو میلیون نفر آدم در تهران داریم که باید فکر آنها را بکنیم چون فقط گوشت آبگوشتی میخواهند.»
تعیین قیمت برای گوشت در سال ۱۳۰۰
در میان اسناد منتشرشده از سوی موسسات تاریخی میتوان به اسنادی دست یافت که حاکی از گرانفروشی در میان قصابان است. در سندی که مربوط به ۲۵ خرداد ۱۳۰۰ و در دروان نخستوزیری رضاشاه است. در این سند مسئول حکومت نظامی تهران قیمت مشخصی را برای گوشت ابلاغ کرده و از مردم خواسته که در صورت گرانفروشی، این موضوع را به اطلاع حکومت نظامی تهران برسانند.
مشکل گوشت در مجلس اول
۱۱۱ سال پیش نزدیک ظهر ۱۲ خرداد ۱۲۸۶ شمسی بود که صحن علنی مجلس اول شورای ملی از صدای برخاستن نمایندگان از روی صندلیهای چوبی پر شد و لحظهای بعد با اعلام رئیس مجلس نخستین قانون بلدیه در ایران به تصویب خانه ملت رسید؛ قانونی که به تشکیل نهاد شهرداریها و سپردن امور شهری به منتخبان شهرها و محلات منتهی شد.
اما در آن زمان بعضی از مشکلات معیشتی و صنفی در پایتخت محور مذاکرات مجلس شده بود و مجلس را از رسیدگی به کارهای دیگر باز میداشت. نمایندگان مجلس هر روز که راه بهارستان را میگرفتند باید پاسخ مردمی را که با عریضههای کوتاه و بلندشان میآمدند، میدادند. مردم مشکلات زیادی داشتند؛ گرانی و کمبود ارزاق و احتکار کالاهای اساسی جان مردم را به لب آورده بود. گاریچیها برای خودشان تعرفه میدادند و قصابان با آنکه نماینده در مجلس داشتند قیمت گوشت را به صلاح خود تغییر میدادند. از آن سو مجلس تنها جایی بود که مردم میتوانستند حرفهایشان را بزنند. جای یک نهاد شهری برای رسیدگی به امور خاص ملت خالی بود و فشار به مجلس میآمد. بیشتر متن مذاکرات روزهای اول مجلس حول همین محور میچرخید که مردم از کمبودها در عذاب هستند: «نمایندگان به جای پرداختن به کارهای مهم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن هم در سطح ملی مجبور بودند به دلیل نبود نهاد بلدیه، هر روز درگیر پاسخگویی به گرانی و کمبود ارزاق مردم تهران شوند.»
آیتالله بهبهانی
این نگاه مردم مجلس شورا را تا حد بلدیه یا همان شهرداری پایین میآورد. آیتالله سید عبدالله بهبهانی در یکی از جلسات مجلس با گله از این وضعیت میگوید: «پارهای از کارهاست که بالذات شغل مجلس نیست، ولی بالعرض امروز تکلیف مجلس در آن امر است. چون امر نان و گوشت خیلی مغشوش است انتظام بلدی هم که نداریم، مردم تمام چشمشان به این است که نان و گوشت لااقل مرتب باشد، دیگر نمیدانند که این ربطی به مجلس ندارد.» دبیر دیوان هم در تائید آیتالله بهبهانی در همان جلسه میگوید: «عوام هنوز از کیفیت مجلس مطلع نیستند و نمیدانند دول متمدنه چه خون جگرها خوردند و چه مصیبات و زحمات را متحمل شدند تا به مقصود خودشان نائل گردیدند و تصور میکنند این جزیی اقدام ما کاری خیلی بزرگ و امری بس عظیم بوده و حال منتظر نتیجهاند و چون از فایده کارخانجات و راهآهن و غیره و غیره مسبوق نیستند و لذات آن را نچشیدهاند نتیجه آن را فقط ارزانی نان و گوشت میدانند.» دبیر دیوان در نهایت هم نتیجه میگیرد که از آن جایی که مردم نمیتوانند لذت این ماجرا را کشف کنند عجالتاً به وضعیت معیشت و نان و گوشتشان برسیم.[۴]
[۱]- http://yon.ir/kkAZE
[۲]- http://yon.ir/Lps3k
[۳]- بیفتک همان استیک است که در آن زمان اصطلاح خاص برای مصرفگرایی قشر متوسط محسوب میشده است.
[۴]-http://tarikhirani.ir/Modules/News/Phtml/News.PrintVersion.Html.php?Lang=fa&TypeId=30&NewsId=5866
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع