روایت فرشباف افغانستانی از ملاقات با آیتالله خامنهای و هدیهای که از کیلومترها دورتر برای او آورد
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۱۵ شهریور ۹۵ 4۰48
[ad_1]
خبرگزاری تسنیم – صبرا قاسمی (مهاجر افغانستانی ساکن ایران):
چهره آرامی دارد و لحنش هم همانطور. با آرامش و شمرده شمرده سخن میگوید. لباسش در این چندماهی که او را می شناسم و به ایران آمده همان لباس سنتی افغانستانیهاست. لباسی یک دست سفید به سفیدی برف که حس زیبایی را به تو منتقل می کند. بسیاری از لغات را باید برایش معنا کنی، «فارسی دری» را بسیار شیرین حرف میزند.
صحبت از کسی است که سالها زمان برده تا فرشی را ببافد که در نوع خودش بی نظیر و منحصر به فرد است. سوره ی مبارکه ی «یس» را به صورت یک فرش دورویه بافته و رنج سفر از قریه برجیگی از ولسوالی ناور ولایت غزنی را به جان خریده و هنرش را کشان کشان آورده تا در ایران به آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی هدیه کند. عموماً رسم بر این بوده که بسیاری زمان ملاقات با رهبر انقلاب اسلامی تقاضای چفیه یا انگشتری از ایشان میکنند اما هستند کسانی که از کیلومترها دورتر به دنبال این هستند، که به جای هدیه گرفتن، هدیهای به ایشان تقدیم کنند تا عشق و ارادت خود را ابراز کنند.
خدابخش حیدری ۴۸ ساله است و سالهاست قالیبافی میکند و از همین راه خرج زندگی و اهل و عیالش را تامین میکند. ساده زیست، بی آلایش، ساده و معمولیِ معمولی است مثل خیلیهای دیگر. عشق و ارادهاش هم همین قدر بیپیرایه و یک دست است. خدابخش در پاسخ به اینکه چه شد که تصمیم به بافتن سوره «یس» به صورت دو رو گرفته، میگوید: «من سالهاست فرش بافی میکنم. در یک برهه ای اوضاع زندگیام بسیار خوب بود، مغازه داشتم، کارگاه داشتم، فرش ها را خودم برای فروش به پاکستان می بردم و خلاصه از لحاظ وضعیت اقتصادیام رو به راه بودیم. اما در سال های اخیر متاسفانه از لحاظ اقتصادی بسیار افت کردم و به زحمت میتوانم مخارج روزمره ی زندگی را تامین کنم، به ذهنم رسید من که سالهاست حرفه ام این هست، بهتر است که یک کار ماندگار انجام دهم. این شد که کم کم شروع کردم به طراحی گرافیکی این سوره که به صورت دورویه برای اولین بار بود در افغانستان اتفاق می افتاد. روزها زمان فراغتی اگر داشتم به طراحی مشغول میشدم و چون ناپیوسته کار کردم تقریبا ۱۲ سال این کار تا نهایی شدن، زمان برد.»
خدابخش از همراهی دخترانش برای بافت این فرش میگوید: «بعد از طراحی نقش، به صورت بسیار فشرده من و دوتن از دخترانم شروع به بافت این اثر کردیم که یکسال آخر، مشغول کار بافت آن بودیم. کارتمام شده ی آن ۷ برگه ی دو رو که ۱۴صفحه می شود در ابعاد ۹۰ در ۶۰ می باشد.»
اینکه چرا رهبر انقلاب اسلامی را به عنوان فردی انتخاب کرده که فرش را به او هدیه کند، در حالی که میتوانسته آن را به قیمت خوبی بفروشد، سؤالی است که برای خیلیها پیش میآید اما پاسخ خدابخش خیلی ساده بود: «وقتی کار بافتن فرش به پایان رسید، شبکه های مختلف تلویزیونی افغانستان از بنده دعوت کردند که در برنامههایی حضور داشته باشم از جمله در برنامه بامداد خوش تلویزیون طلوع و شبکه های مختلف دیگر.تقدیرنامههای مختلفی از مراکز و نهادهای مختلف دریافت کردم. هنرم با استقبال مواجه شده بود. اما بعد از همه این قضایا به این باور رسیدم که این هدیه باید به دست اهل آن برسد و آن را هم کسی جز نایب برحق امام زمان(عج) که به نظرم همان مقام معظم رهبری است، ندانستم. ایشان رهبر کل جهان اسلام است و فقط رهبر ایرانیها نیست و علاقه داشتم این اثر که برگرفته از بضاعت من و خانوادهام بود را خالصانه به ایشان تقدیم کنم.ایشان بهترین فردی بود که میشد این فرش تقدیمش شود و جایی که ایشان بگویند بهترین جایی است که از این فرش نگهداری میشود. مصمم شدم که هرطور شده است فرش را شخصاً بیاورم و به ایشان تقدیم کنم.»
خدابخش حیدری به ماجرای ارتباط سفارت عربستان و تمایلشان به خرید فرش اشاره میکند و میگوید: « آن زمان از سفارت عربستان هم برای خرید فرش آمده بودند. پیشنهادشان چند هزار دالر (دلار) بود و میخواستند فرش را بخرند اما چون در ذهنم این ایده بود که این فرش باید هدیه شود، موافقت نکردم.»
مانند بسیاری دیگر از هم نسلانش هنوز عشق به امام خمینی(ره) را در سینه اش دارد و میگوید: «ما مردم شیعه ی افغانستان به امام خمینی رحمه الله علیه و مقام معظم رهبری بسیار علاقمندیم. نوروز ۹۵ به سفارت مراجعه کردم و نظرم را گفتم آنها، مرا به وزارت اطلاعات و فرهنگ ارجاع دادند بعد از آن با هزینه های شخصی خودم مقدمات این سفر فراهم شد و بنده در اواخر خرداد ماه به ایران سفر کردم و از ابتدا بسیار پیگیر بودم که هرچه سریعتر فرش را تقدیم کنم و برگردم. اما به علت نابلدی و مسایل دیگر این زمان طول کشید و من مدت تقریباً سه ماه انتظار کشیدم.»
دختربچه دو ساله خدابخش در روزهای حضورش در ایران در اثر یک سانحه در افغانستان فوت میکند. خدابخش میگوید: «شنیدن این خبر بسیار برایم تلخ و سنگین بود، از اینکه در این شرایط در کنار خانوادهام نبودم، ناراحت بودم. تقریباً از اینکه بتوانم با شخصیت اول جهان اسلام، رهبر معظم انقلاب دیدار داشته باشم هم نا امید شده بودم و قصد برگشت داشتم و فکر میکردم حتما قسمت نبوده که ایشان را از نزدیک ملاقات کنم اما در اوج ناباوری و ناامیدی، یک روز از دفتر معظم له تماس گرفتند و بنده را خواستند. من فکر نمیکردم ملاقات صورت بگیرد. بعد از اینکه توانستم از نزدیک چهره ی نورانی ایشان را زیارت کنم و نماز ظهر و عصر را به امامت ایشان بخوانم، دیدم که میزی آوردند و قرآن را بر روی آن قرار دادند و به من گفتند که به آنجا بروم. من به اتاقی رفتم و از نزدیک توانستم به دست بوسی ایشان شرفیاب شوم، نمی دانم باور میکنید یا نه، اما در آن لحظه تمام غمها و مشکلاتم را فراموش کردم. ایشان شروع به ورق زدن قرآن نمودند و به دقت سوره یاسین را از اول تا آخر و با حوصله خواندند و تحسین نمودند و ماشاءالله گفتند.»
«امکان ملاقات در روزهای ماه رمضان میسر شد و ایشان فرمودند که در روز قدس این اثر را به موزه ی امام رضا (ع) در مشهد تقدیم خواهند کرد تا ماندگار شود. این دیدار و این لحظات برای من بسیار شیرین و فراموش نشدنی بود. ما مردم شیعه افغانستان به امام خمینی رحمت الله علیه و مقام معظم رهبری بسیار علاقه داریم و همیشه این علاقه و ارادت قلبیمان را به ایشان اظهار داشتهایم. از خدا میخواهم که عمری سرشار از سلامتی و برکت به ایشان عطا کند و همچنین امام راحل را با اولیا و پیامبران الهی محشور کند.»
خلوص و عزم جدی خدابخش حیدری او را به آنچه دلش میخواست نزدیک کرد و حالا اثر هنری او که ۱۲ سال برای تهیهاش زحمت کشید در موزه امام رضا(ع)، جایی که میتواند بهترین جا برای نگهداری آن باشد، قرار دارد. این شیوه و سیره رهبر معظم انقلاب اسلامی است که هدایایی که به ایشان تقدیم میشود را تقدیم موزه امام رضا(ع) میکنند. چندی پیش اتفاق مشابهی درباره انگشتر عثمان بن سعید اولین نایب خاص حضرت ولی عصر(عج) که توسط یک مرد لبنانی و از طریق سید حسن نصرالله به ایشان تقدیم شده بود، صورت گرفت و رهبر انقلاب این انگشتر را نیز به موزه امام رضا(ع) تقدیم کردند.
خدابخش حیدری حالا عزم بازگشت به افغانستان دارد و درباره آیندهای که مد نظرش است، میگوید: «انشاءالله بتوانم با قدرت تمامتر در خدمت قرآن و نشر آن باشم. درحال حاضر بافت یک دعای توسل بسیار نفیس با نخ ابریشم را در دست دارم که انشاءالله تا بهار سال آینده تمام خواهد شد. در نظر دارم در کنار فرشبافی روزمره ام بتوانم اثرهای ماندگار و فاخری را از خود به یادگار بگذارم. از تمام کسانی که از آغاز این سفر تاکنون به بنده کمک کردند و تلاش کردند تا این دیدار صورت بگیرد، متشکرم.»
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع