» اخبار جدید » روایت مادر شهید رضا رفیعی نو از خوابی که با شهادت پسرش تعبیر شد
اخبار جدید - کانون های خدمت رضوی استان تهران

روایت مادر شهید رضا رفیعی نو از خوابی که با شهادت پسرش تعبیر شد

۱۷ خرداد ۰۱ 4۰26

به گزارش آسمانی نیوز از شبکه خادمان رسانه ای کانون های خدمت رضوی استان تهران،در ششمین روز از دهه کرامت خادمیاران کانون خدمت رضوی منطقه ده به دیدار خانواده شهید رفیعی نو رفتند و نسبت به مقام شامخ این شهید عزیز ادای احترام کردند.

شهید رفیعی نو در بحبوحه جنگ تحمیلی پس از اخذ در سال ۱۳۶۶ بعنوان سرباز وظیفه عازم میادین دفاع مقدس شد و در طول خدمت خود در کنکور سراسری شرکت نمود و سال اول در رشته زمین شناسی رتبه ۱۱۸ و در سال دوم در رشته دندانپزشکی قبول شد اما به فیضی بالاتر دست یافت و در مکتب شهیدان کربلا با درجه شهید پذیرفته شد.

در این دیدار مادر این شهید والامقام با ذکر خاطراتی از فرزند شهیدش گفت، همیشه رضا به من می گفت مادر جان؛ دعا کن من شهید بشم. یک ماه به پایان خدمتش مانده بود که قطعنامه پذیرفته شد. رضا به مرخصی آمد و این بار به مهران رفت. چند روز از رفتنش بیشتر نگذشته بود که مجددا به مرخصی آمد و گفت: من جان فرمانده ام را نجات داده ام و مرا به مرخصی تشویقی فرستادند! اما واقعیت این بود که رضا خواب می بیند، او در جبهه خواب می بیند که روی پشت بام منزلشان نشسته و مشاهده می کند که خانمها با چادرهای مشکی و پشت سر آنها دسته عزاداری و زنجیر زنی به منزل آنها می آیند. به خودش می گوید من که زنده ام و هنوز شهید نشده ام. چرا اینها به منزل ما می آیند!؟ وقتی این خواب را برای فرمانده اش تعریف می کند او که به شهادت رضا پی برده ،برای دیدار آخر به او چهار روز مرخصی می دهد.

مادرش در ادامه گفت، وقتی رضا به جبهه برمی گردد و در خط مقدم حضور می یابد یکی از فرماندهان به نیروها می گوید: بچه ها در خط اول نیاز به مهمات دارند کسی داوطلب هست تا این جعبه مهمات را به آنها برساند؟رضا بلند می شود و می گوید: ما آمده ایم که بجنگیم الان هم جوانان این مردم جلوتر دارند بخاطر ما جلوی دشمن مقاومت می کنند، یا علی، یکی پاشه با هم این مهمات را به بچه ها برسانیم.

رضا رفیعی به همراه یک رزمنده دیگر که اسم او نیز رضا بوده جعبه مهمات را به دست می گیرند و حرکت می کنند. چند قدم می روند که مورد هدف گلوله توپ دشمن قرار گرفته و پیکر پاکشان قطعه قطعه می شود. کسانی که ناظر شهادت آنها بودند قطعه های بدن این شهدای ایران عزیز را جمع آوری و به تهران انتقال می دهند.

مادر این شهید عزیز گفت: بعد از مدتی دو دست پسرم را نیز پیدا کردند و به تهران فرستادند.

در پایان این دیدار خادمیاران رضوی با تجلیل از ایستادگی و صبر مادر شهید رضا رفیعی نو،ضمن آرزوی طول عمر برای این مادر ایثارگر از او طلب دعای خیر کردند و متبرکات رضوی را به عنوان هدیه به این خانواده تقدیم نمودند.

به این نوشته امتیاز بدهید!

آرزو ولی زاده

  • ×

    با ما در ارتباط باشید