شباهتهای تاریخی ترامپ با استعمارگر معروف روباه پیر
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۲۱ فروردین ۹۸ 4۰29
[ad_1]
خبرگزاری فارس ـ تاریخ: من حتی پنج دقیقه هم صرف آن نمیکنم که بپرسم آیا محبوب مردم هستیم یا نه. پاسخ با جوهر قرمز بر روی نقشه جهان نوشته میشود. این ادبیات لرد کرزن(جرج ناتانیل) وزیر امور خارجه انگلستان ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۴ است که سعی داشت قرارداد ۱۹۱۹ را با کمک وثوقالدوله بر ایران تحمیل کند تا استقلال ایران از بین برود. این ادبیات استعماری در بیانیه رنگارنگ ترامپ جلوه کرده و خود را قیم جهان میداند؛ روزی بلندیهای جولان سوریه را باوجود مخالفت جهانی به اسراییل میبخشد و روزی دیگر در یک اقدام بدعت آمیز در عرصه جهانی، نهاد رسمی یکی از مستقلترین کشورهای جهان یعنی ایران خودمان به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لیست تروریستی قرار می دهد.
ترامپ، لرد کرزن قرن حاضر است که برای اجرای نقشه استعماری خود به تنها گزینهای که توجه نمیکند نظر مردم است. این طنز روزگار نشان میدهد نظام جهانی تا چه اندازه همان رویکرد استعماری را تکرار میکند.
لرد کرزن کیست؟
کرزن فارغالتحصیل دانشگاه معروف انگلستان و از سیاستپیشگان و رجال معروف بیستو پنچ سال اول قرن بیستم در بریتانیا بود. وی به مدت ۷ سال فرمانفرمایی و نیابت سلطنت در هندوستان را برعهده داشت. او به عنوان صاحبنظر در امور ایران و هندوستان شناخته میشد و برای امنیت ایران، به خصوص مناطق جنوبی آن، از منظر منافع بازرگانی و اقتصادی انگلیس در هندوستان اهمیت ویژهای قایل بود.
جورج کرزن پس از پنج سال خدمت در پست وزارت امور خارجه، سرانجام در بیستم مارس ۱۹۲۵ بر اثر بیماری در ۶۶ سالگی درگذشت.
لرد کرزن با تکیه بر دیدگاه امپریالیستی و نژادپرستانه خود معتقد بود که خدای جنگها بار دیگر امپراتوری بریتانیا را به عنوان ابزار مشیت الهی برگزیده بود. وی طبقات برگزیده انگلیس را ابزار اراده الهی برای هدایت بشریت معرفی میکرد و معتقد بود که «امپراتوریداری» توام با مسئولیتهای دینی در قبال اقوام زیر دست تداوم خواهد یافت.
*توهین وزیر امورخارجه انگلستان به ملت ایران
کرزن در سال ۱۸۹۸ در کتاب خود نوشت: «برتری و تسلط نفوذ روسیه در شمال ایران باید با تفوق و تسلط بریتانیا در جنوب کشور ایران در حال تعادل و توازن باشد. الزامی وجود ندارد که به تقسیم ارضی کشور ایران بین دو قدرت بیاندیشیم و به نظر میرسد که هیچکدام از دو قدرت بریتانیا و روسیه تمایلی ندارند تا باری دیگر بر مسئولیتهای خود بیافزایند. اما تقسیم ایران به مناطق نفوذ و کنترل و نظارت بر آن مسئلهای است که با وجود چنین ملت وامانده و فرسوده و حکومتی رو به زوال در آینده، غیر قابل اجتناب به نظر میرسد.»
لرد کرزن همچنین بهسختی مدافع آن بود که جنوب ایران بهخصوص خلیج فارس بهطور مطلق و انحصاراً زیر نفوذ بریتانیا قرار گیرد و برای حفظ همین برتری نفوذ و انحصار پیشنهاد میکرد تا ایران به دو منطقه نفوذ تقسیم شود تا مگر از این طریق راه نفوذ روسیه به خلیج فارس و در نتیجه تهدید قدرت و نفوذ انحصاری بریتانیا سد گردد.
لرد کرزن یک سال پس از پایان جنگ جهانی اول (۱۹۱۹) در زمان وزارتش در امور خارجه، سیاستی را اجرا کرد که بر اثر آن نزد ایرانیان منفور شد. در آن تاریخ به اشاره او میان «وثوقالدوله» نخستوزیر ایران و «سر پرسی کاکس» نماینده دولت بریتانیا، پیمانی به امضا رسید که مقامات انگلیسی را ناظر بر سازمانهای ارتشی و دارایی ایران میکرد.
تأمل در موارد قرارداد ۱۹۱۹ و اهداف انگلیسیها نشان میدهد که دولت انگلیس سیطره خود را بر ارتش ایران که از حساسیت ویژهای برخوردار بود، تثبیت کرده است و با ورود مستشاران انگلیسی در سازمان های اداری و دولتی ایران، نفوذ خویش را در بخش های مختلف رسمیت بخشیده و در عین حال گسترش داد.
از طرف دیگر با صدور کالاهای خود به ایران و گنجاندن فصلی برای تقلیل تعرفه های گمرکی، قصد داشت تا علاوه بر دریافت سود کلان از بابت فروش کالاهای صادراتی به ایران، از محل تعرفه ها نیز منافع خود را تأمین کند.
خباثت آنها به حدی بود که آذوقه مورد نیاز مردم را خریداری و در انبارهای خود احتکار کرده و با کم شدن مایحتاج زندگی آنان، خواهان مبارزه با قحطی در ایران می شدند. این قرارداد به قدری برای دولت انگلیس حیاتی بود که برای انعقاد آن، هزاران لیره انگلیسی خرج کردند و رشوه دادند.
آنها در اولین فرصت «آرمیتاژ اسمیت» کارشناس برجسته امور مالی خود را برای بررسی اوضاع نظامی قاجاریه و ایجاد ارتش واحد و مجهز به ایران فرستادند، اما به دلیل مخالفت های عمومی با اصل قرارداد، موفق به حضور طولانی در ایران نشدند و نقشه های خائنانه آنان عملی نشد. برخی از مخالفان داخلی و خارجی قرارداد وثوق الدوله را می توان به شرح زیر دسته بندی نمود: نهضت جنگل، به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی، شیخ محمد خیابانی و قیام دموکراتهای تبریز و آیتالله شهید سیدحسن مدرس عنوان کرد مخالفان کسانی بودند که برای آزادی ایران، نجات کشور و مردم از ظلم و جور بیگانگان و حفظ حاکمیت میهن خویش به مخالفت برخاستند. حتی تعدادی از آنها در این راه از جان خود مایه گذاشتند.
احمدشاه قاجار هم دل خوشی از این قرارداد نداشت. به گواهی اسناد تاریخی، نهتنها وثوقالدوله از بیمیلی شاه خشمگین شد، بلکه بارها از سوی او توبیخ شد. این موضوع را می توان در اقدام انگلیسی ها بر ضد احمدشاه دریافت. آنها وقتی از ناامیدی و ناتوانی خود در مقابل مخالفت های سرسختانه شاه با قرارداد، اطمینان پیدا کردند و از تحقق یافتن اهدافشان ناامید شدند، برای خلع شاه قاجار از سلطنت، به دسیسه پرداختند. آنان بی شرمی را به جایی رساندند که گفتند: «حکومت ایران معنایی جز تبعیت از سیاست انگلیس و تسلیم شدن بی چون و چرا به این سیاست ندارد».
آمریکا در دو روز پیش در یک حرکت استعماری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را سازمان تروریستی خواند این درحالی است که رهبر انقلاب در کمتر از چهار سال پیش در دیدار روز ۱۲ شهریور ۱۳۹۴ با اعضای مجلس خبرگان با اشاره به ادبیات نامناسب دولتمردان آمریکایی در قبال جمهوری اسلامی ایران، این مواضع را شبیه ادبیات «لرد کروزن» انگلیسی خواندند. ایشان در بیانات خود تصریح کردند:
«آقایان و خانمها در مجموعه هیئت حاکمه آمریکا مثل انگلیسیهای قرن نوزدهم حرف میزنند؛ یعنی از دنیا و از تاریخ، واقعا دو قرن عقبند! یک جوری حرف میزنند که فرض کنید «لرد کرزن» در یک زمانی در خلیج فارس نسبت به ایران یا نسبت به به منطقه حرف میزد؛ حرف زدنشان اینجوری است؛ دنیا فرق کرده. امروز ابرقدرتها چنین قدرتی ندارند، چنین تواناییای ندارند، عرضه یک چنین کاری را ندارند؛ بعد هم طرف، جمهوری اسلامی است؛طرف، فلان کشور عقبافتاده فلان قاره نیست که شما هرچه دلتان بخواهد بگویید.»
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع