عزل منتظری یکی از آخرین اقدامات حضرت امام
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس
13 خرداد 97
2۰24
[ad_1]
یکی از مسائلی که امام را بسیار نگران کرده بود رفت و آمد زیاد اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی در بیت آیتالله منتظری بود. در منشور روحانیت نوشته بود: « نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظر و ابراز عقیده به گونهای عمل کنیم که حزبالله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میکند. تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمیشود؟! تاخیر در رسیدن به همه اهداف منجر نمیشود. ما از اصول خود عدول کنیم. …. ما شعار سرنگونی رژیم شاه در عمل نظاره کردهایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیدیم، ما شعار «مرگ بر امریکا» را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمان در تسخیر سفارت لانه فساد و جاسوسی آمریکا تماشا کردهایم، ما همه شعارهایمان را به عمل محک زدهایم. البته معترفیم که در مسیر عمل، موانع زیادی به وجود آمده است. که مجبور شدیم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم.»
عزل قائم مقام
هر چه سال ۶۷ به پایان خود نزدیک میشود امام مصممتر میشود که آیتالله منتظری شایستگی رهبری آینده را ندارد. مردم و بسیاری از مسئولین سابقه کشمکشها را نمیدانند و ممکن است برکناری او را یک شبه محسوب کنند. مشکل دیگر رهبری پس از امام است. اما در جواب نگرانی ها درباره رهبری گفته بود نگران نباشید و خواسته بود سخت نگیرند و مثال زده بود همین آقای خامنهای برای رهبری مناسب است.
اما معتقد بود شرط مرجعیت که در قانون اساسی آمده برای رهبری لازم نیست. و در نامهای که به رئیس مجلس خبرگان آیتالله مشکینی نوشت، گفت:«در مورد رهبری، ما که نمیتوانیم نظام اسلامیمان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامیمان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست. مجتهد عادل مورد تایید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت میکند. اگر مردم به خبرگان رای دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولی منتخب مردم میشود و حکمش نافذ است. در اصل قانون اساسی من این را میگفتم، ولی دوستان در شرط «مرجعیت» پافشاری کردند، من هم قبول کردم. من در آن هنگام میدانستم که این در آینده نه چندان دور قابل پیاده شدن نیست.»
روزهای پایانی قائم مقامی
دومین روز نوروز سال ۶۸ از ضرورت عزل آیتالله منتظری می گوید. مسولین نگران پیامد هایش هستند با اصرار و گاه گریه از امام میخواهند تجدید نظر کند. اما نامه تند امام در ۶ فروردین نوشت و گفت : «با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمهای برایتان مینویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشتهاید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم میدانم؛ خدا را در نظر میگیرم و مسائلی را گوشزد میکنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید….
برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزههای علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم. و الله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم».
امام مصمم به عزل منتظری و خوانده شدن نامه ۶ فروردین از رادیو بود اما با اصرار مسئولین نخواند. عبد الله نوری و دری نجف آبادی، منتظری را راضی کردند نامه ای برای عذرخواهی و استعفا بنویسد، به اصرار راضی شد و امام در پاسخ استعفایش را پذیرفت و نامه ۸ فروردین را بسیار ملایمتر نگاشت. که آن نامه منتشر شد. «من صلاح شما و انقلاب را در این میبینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند. از پخش دروغهای رادیو بیگانه متأثر نباشید. مردم ما شما را خوب میشناسند، و حیلههای دشمن را هم خوب درک کردهاند که با نسبتِ هر چیزی به مقامات ایران کینۀ خود را به اسلام نشان میدهند.
سخنی با مردم
امام در نامه عدم صلاحیت برای تصدی رهبری آیتالله منتظری، حرفی هم برای مردم داشت « سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشمپوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بستهام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمیدارم».
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع