مروری بر تناقضهای «دایرهالمعارف بزرگ اسلامی» درباره اجتهاد امام خمینی(ره)
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۲۴ دی ۹۶ 1۰20
[ad_1]
به گزارش خبرگزاری فارس، «دایرهالمعارف بزرگ اسلامی»، با مدیریت و نظارت سیدکاظم موسوی بجنوردی و با همراهی جمعی از نویسندگان ایرانی شروع به نگارش درآمده و تا کنون ۲۲ جلد از آن منتشر شده است.
در یکی از مجلدات منتشر شده از این دانشنامه، مدخلی با عنوان «خمینی روحالله» به بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) اختصاص داده شده است. این مدخل، از صفحه ۶۶۴ تا ۷۶۳ از جلد ۲۲ دایرهالمعارف بزرگ اسلامی را شامل میشود.
نظر به اهمیت علمی ویژه متون دانشنامهای و تأثیرات فراگیر و بلندمدت آن بر محافل علمی داخلی و خارجی، بازخوانی نقادانه و علمی این مدخل ضروری مینماید. این مسئله وقتی اهمیت ویژه مییابد که مدخل مورد اشاره، از این پس به عنوان متن معیار در معرفی امام خمینی(ره) تلقی خواهد شد و منشأ قضاوت پیرامون پیشینه خانوادگی، مبارزاتی، علمی و شخصیتی حضرت امام خواهد بود.
از این رو، کتاب «نقدی بر مدخل خمینی روحالله در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی» که توسط بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی منتشر شده است به نقد مدخل مزبور در دانشنامه بزرگ اسلامی میپردازد. در ادامه بخش اول آن که مربوط به تولد، اجداد و اساتید امام خمینی است را میخوانید.
تولد امام خمینی
در نخستین بخش مدخل «خمینی روحالله»، تاریخ تولد حضرت امام مورد مناقشه قرار میگیرد که با توجه به وجود دستخطی از حضرت ایشان در این مورد و نظر به ضرورت احاطه و شمولیتِ مقاله دانشنامهای نسبت به نقل همه اقوال در موضوعات مناقشه برانگیز و مهم، این کاستی را نمیتوان نادیده گرفت. در مدخل «خمینی، روحالله» در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ تولد امام خمینی، ۲۰جمادیالاخر ۱۳۲۰ق، ۱مهر ۱۲۸۱ درج شده است.
تاریخ مذکور در حالی به صورت قطعی و یقینی بیان شده است که امام خمینی در دستنوشتهای که در کتاب نهضت امام خمینی منتشر شده، از تاریخ ولادت خود با تردید یاد کرده است و آن را مربوط به ۲۰جمادیالثانی ۱۳۲۰ق، مطابق ۱مهر ۱۲۸۱ش یا ۱۸جمادیالثانی ۱۳۲۰ق، مطابق ۳۱شهریور ۱۲۸۱ش دانستهاند و در نهایت نیز امام مینویسند: «۱۸جمادیالثانی مطابق ۳۰شهریور ۱۲۸۱ صحیح است».
بنابراین، با مراجعه به دستخط شخص امام، تاریخ تولد ایشان با سه روایت مختلف ذکر شده است؛ نخست آن تاریخی که در شناسنامه درج شده است، دومی تاریخی که در مدخل دانشنامه بزرگ اسلامیآمده است، و سومی تاریخ ۳۰شهریور ۱۲۸۱ که امام در آخر به صحیح بودن آن تصریح میکنند. گذشته از تردید موجود، نویسنده مدخل، معیار خود برای برگزیدن یکی از این سه نظر را مشخص نکرده و به منابع اصلی ارجاع نداده است.
در صورتی که در این موارد، یا باید به مدارک شناسنامهای فرد اتکا داشت و یا مستندات دیگر مانند دستخط امام که در کتاب نهضت امام خمینی(ره) درج شده است. همان طور که گفتیم مهمترین منبعی که درباره این مسئله وجود دارد، کتاب نهضت امام خمینی است که دستخطی از امام را درج کرده است که ایشان به قلم خودشان تاریخ صحیح ولادتشان را نوشتهاند و سایر منابع همچون کتاب حدیث بیداری، به ناچار باید به آن ارجاع دهند.
نویسنده مدخل به کتاب «حدیث بیداری» ارجاع داده است که در موضوع حاضر، منبع درجه دوم محسوب میشود. ضمن آنکه نویسنده کتاب حدیث بیداری نیز در نگارش این تاریخ تولد، به منبعی ارجاع نداده است و تنها تصویر شناسنامه امام را درج کرده است.
اجداد امام خمینی
یکی از چالش برانگیزترین مطالب طرح شده در مدخل، مباحث مربوط به پیشینه خانوادگی امام خمینی(ره) و اجداد ایشان است. منبع مورد استفاده در این مباحث، تنها خاطرات آیتالله پسندیده است که با ذکر شواهدی که در پی میآید، معلوم خواهد شد که گذشته از عدم صحت مطالب گفته شده، در انعکاس خاطرات مرحوم پسندیده نیز مراعاتِ دقت و امانتداری صورت نگرفته و برخی امور مورد تردید ایشان، به صورت قطعی و یقینی از زبان وی بیان گردیده است.
در این مدخل، به نقل از کتاب خاطرات آیتالله پسندیده اشاره کرده است که «دینعلیشاه در اصل نیشابوری بوده و به کشمیر هندوستان مهاجرت کرده بوده است.» (مدخل خمینی، ص۶۶۶)
اینکه دینعلیشاه از اجداد امام، به کشمیر مهاجرت کرده، در حالی نقل شده که در همین مدخل کمی قبل به این مسئله تصریح شده است که دینعلیشاه متولد هند بوده و اجداد اواز نیشابور به ایران مهاجرت کرده و در هند سکونت اختیار کردند و فرزندان و نوادگانشان همه در هند به دنیا آمدهاند. بنابراین، جناب دینعلیشاه خودش اهل نیشابور نبوده که از نیشابور به هند هجرت کرده باشد.
صفحه۶۶۶: طبق آنچه که در این مدخل درباره اجداد امام خمینی ادعا شده، ایشان فرزند ششم آیتالله میرحامد حسین هندی صاحب کتاب پرارج عبقاتالانوار است و امام خمینی فرزند سیدمصطفی فرزند سیداحمد هندی فرزند دینعلیشاه فرزند سیداحمد موسوی فرزند سیدناصر حسین ملقب به شمسالعلما فرزند میرحامد حسین لکنهوی هندی میباشد.
میرحامد حسین متوفی سال ۱۳۰۶ق و امام خمینی متولد سال ۱۳۲۰ق است، آیا عجیب نیست که بین این دو شخصیت، که پنج نسل فاصله وجود دارد تنها ۱۴ سال اختلاف زمانی در حیات وجود داشته باشد؟
میرحامد حسین متوفی سال ۱۳۰۶ق و امام خمینی متولد سال ۱۳۲۰ق است، آیا عجیب نیست که بین این دو شخصیت، که پنج نسل فاصله وجود دارد تنها ۱۴ سال اختلاف زمانی در حیات وجود داشته باشد؟
این ماجرا زمانی جالبتر میشود که بدانیم فرزند میرحامد حسین به نام سیدناصر حسین شمسالعلما (جد پنجم امام خمینی) متولد ۱۹ جمادیالثانی سال ۱۲۸۴ق است و نبیرهاش سیداحمد هندی (پدربزرگ امام خمینی) یک سال بعد در ۱۲۸۵ یا ۱۲۸۶ق در خمین، دار فانی را وداع گفت و دارای چند همسر و فرزند بود! (ص۶۶۶) همچنین میان تاریخ ولادت شمسالعلما (جد پنجم امام) تا تولد امام خمینی در سال ۱۳۲۰ق، تنها ۳۶ سال فاصله است و همگی در همین سی و شش سال به دنیا آمدند و صاحب همسر و فرزند شدند!! اگر فاصله تولد هر نسل تا نسل بعد از خودش را فقط بیست سال فرض کنیم، بین تولد امام خمینی و تولد شمسالعلما حداقل باید ۱۰۰ سال فاصله وجود داشته باشد. بخش اجداد امام خمینی در این مدخل با اشکالات جدی مواجه است که باید مورد بازبینی قرار گیرد.
تردید درباره انتساب امام خمینی(ره) به میرحامد حسین هندی زمانی جدیتر میشود که آیتالله پسندیده که اکثر مباحث مربوط به اجداد امام خمینی از خاطرات ایشان است، سخنی از این انتساب به میان نیاورده است جز یک بار که آن را نیز مورد تردید قرار داده و چنین مینویسد: «پدربزرگ ما [سیداحمد هندی] طبق قرائن در هندوستان عیال و اولاد نداشته است و بر حسب یک شاهد، ایشان از طایفه صاحب عبقات بودهاند، ولی من مدرکی ندارم جز گفته بعضیها». همچنین شجرهنامه امام خمینی به قلم حشمتالله ریاضی یزدی که به خاطرات آیتالله پسندیده ضمیمه شده، نیز این انتساب را زیر سؤال میبرد.
در مدخل، تاریخ ورود جد امام (مرحوم سیداحمد موسوی) به خمین، نامعلوم ذکر شده و چنین بیان شده است که «تاریخ دقیق عزیمت سیداحمد به خمین معلوم نیست». (مدخل خمینی، ص۶۶۶) این در حالی است که در برخی منابع معتبر، تاریخ ورود وی به خمین، سال ۱۲۵۴ق (۱۲۱۷ش) بوده است.
نکته مهم دیگری که از نظر نویسنده مدخل دور مانده است، خلط بین سال ورود وی به نجف و سال ورود وی به خمین است.
در خاطرات مرحوم پسندیده، تاریخ مهاجرت مرحوم سیداحمد از کشمیر به عتبات و نجف، «بین سالهای ۱۲۴۰ و ۱۲۵۰ قمری، که سالش دقیقاً مشخص نیست» نقل شده است.
این درحالی است که نگارنده مدخل، این تاریخ را به عنوان مبدأ ورود وی به خمین نقل میکند و چنین میآورد: «سیداحمد که جدش نیز مهاجری از ایران به شمار میرفت و قبلا از نیشابور به کشمیر رفته بود، دعوت یوسفخان را پذیرفت و به آن دیار رهسپار گشت. در حدود سال ۱۲۵۰ق سیداحمد همراه با یوسفخان به خمین رفت. تاریخ دقیق عزیمت سیداحمد به خمین معلوم نیست اما آیتالله مرتضی پسندیده احتمال داده است که بر طبق اسناد ملکی، حضور وی در دهه ۱۲۴۰ ق، و با احتساب مدت تحصیل در نجف، احتمالا در اواخر دهه بوده است؛ حال آنکه، طبق عقدنامه موجود، وی در ۱۷رمضان ۱۲۵۷ … ازدواج کرده است و این سند عقدنامه نشان از حضور وی در آن زمان در خمین دارد». (مدخل خمینی، ص۶۶۶)
آنگونه که در خاطرات مرحوم پسندیده میخوانیم، مرحوم سیداحمد، بین سالهای ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۰ تازه از کشمیر به عتبات مهاجرت میکند. و بدیهی است که مدت زمانی را باید برای تحصیل طلبگی در نجف گذرانده باشد و بعد به دعوت خان خمین وارد آنجا شده باشد. از این نظر، با توجه به سال ازدواج وی که ۱۲۵۷ است، تاریخ مندرج در کتاب نهضت امام خمینی، -سال ۱۲۵۴- منطقی به نظر میرسد.
مطلب مناقشه برانگیز دیگر، ازدواج سید احمد است که در مدخل چنین نقل شده است که «طبق عقدنامه موجود، وی در ۱۷رمضان ۱۲۵۷ با سکینه، دخترِ محمدحسینبیگ ازدواج کرده است». (مدخل خمینی، همان) در صورتی که در برخی منابع، به نقل از مرحوم سیدمصطفی خمینی، جد امام با «دختر یوسفخان ازدواج میکنند» نه با خواهر یوسفخان که دختر محمدحسین بیگ است.
اساتید امام
در مورد اساتید امام، متقنترین منبع، دستخط حضرت امام است که در آن به دقت از ابتدا تا انتها، سلسله اساتید ایشان ذکر شده است و با این وجود، نویسنده در نگارش سلسله اساتید امام افراد زیادی را از قلم انداخته یا در بیان نام برخی از کتابهای تعلیمی، دچار اشتباه شده است. که به نمونههایی از این اشتباهات اشاره میشود.
امام خمینی پس از ذکر نام ملا ابوالقاسم، به عنوان نخستین آموزگار، از آقاشیخ جعفر و میرزامحمد (افتخارالعلما)، به عنوان کسانی یاد میکند که دروس ابتدایی را نزد آنها فرا گرفته است. از این دو نفر در مدخل ذکری به میان نیامده، لذا پس از نام ملا ابوالقاسم، اسامی میرزا محمدمهدی و حاج میرزانجفی ذکر شده است که تدریس دروس ابتدایی نیز به ایشان نسبت داده شده است! (مدخل خمینی، ص۶۶۹)
نکته مهمی که در معرفی اساتید امام مورد غفلت واقع شده است، عدم ذکر نام آیتالله پسندیده به عنوان یکی از اساتید امام است. در صورتی که امام خود به این رابطه استاد-شاگردی تصریح دارند و چنین فرمودهاند: «… و نزد حضرتعالی (جناب پسندیده) ظاهراً سیوطی و شرح باب حادیعشر و منطق و مسلّماً در مطوَّل مقداری».
این اشتباه به دلیل استفاده انحصاری نویسنده از خاطرات آیتالله پسندیده در این بخش است و به دلیل ملاحظات اخلاقی، ایشان از ذکر نام خود به عنوان استاد امام خودداری کرده است. با این وجود به دلیل تصریح امام به این مطلب، جا داشت که نام ایشان هم در ردیف سایر اساتید امام ذکر میشد.
در بخش دیگری از مقاله، به اشتباه از شیخ محمدعلی بروجردی به عنوان استاد درس اصولفقه امام نام برده شده، و چنین آمده است؛ «منطق را نزد شیخ محمد گلپایگانی، اصول را نزد شیخ محمدعلی بروجردی، و فقه را نزد شیخ عباس اراکی فرا گرفت». (مدخل خمینی، ص۶۶۹)
حضرت امام خمینی از مرحوم شیخ محمدعلی بروجردی به عنوان استاد درس مطوَّل یاد میکند و میفرماید: «در اراک که در سنه ۱۳۳۹ قمری برای تحصیل رفتم، نزد مرحوم آقا شیخ محمدعلی بروجردی، مطول و نزد مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانی، منطق و نزد مرحوم آقا عباس اراکی، شرح لمعه». نتیجه آنکه، مرحوم امام(ره) نزد مرحوم بروجردی مطول خواندهاند نه اصول فقه.
در بخش دیگری از مدخل، میخوانیم «در آن دیار [حوزه علمیه قم]، مطول را نزد میرزا محمدعلی ادیب تهرانی، مکاسب را نزد سیدمحمدتقی خوانساری، و کفایه را نزد سیدعلی یثربی کاشانی آموخت. با سپری کردن دوره سطح، در درس خارج آیتالله یثربی حاضر شد». (مدخل خمینی، ص۶۶۹).
در این بخش نیز اشکالات مختصری به چشم میخورد. نخست آنکه امام قبلاً بخشهایی از کتاب مطوّل را نزد مرحوم پسندیده خوانده بودهاند و از این روی، با دقتی ویژه از تعبیر «تتمه مطول» استفاده کردهاند به این معنا که بخشهای تکمیلی مطول را نزد مرحوم ادیب تهرانی خواندهاند و نه همه آن را. اشتباه دیگر، اسم بردن از آیتالله یثربی به عنوان استاد درس خارج امام است که در هیچ یک از منابع معتبر چنین ادعایی مطرح نشده است. به عنوان نمونه در کتاب حدیث بیداری نیز از آیتالله یثربی به عنوان استاد دوره سطح نام برده شده و چنین آمده است که؛ «تکمیل دروس سطح نزد مرحوم آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری، و بیشتر نزد مرحوم آیتالله سیدعلی یثربی کاشانی و دروس خارج فقه و اصول نزد زعیم حوزه قم آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی».
مهمتر از همه منابع، بیان رسا و دقیق شخص حضرت امام در موارد پیشگفته است که فرمودهاند؛ «پس از هجرت به قم … تتمه مطوّل را نزد مرحوم ادیب تهرانی موسوم به آقا میرزا محمدعلی، و سطوح را نزد آقای حاج سیدمحدتقی خوانساری یا بیشتر نزد مرحوم آقا میرزا سید علی یثربی کاشانی تا آخر سطوح و با ایشان به درس خارج مرحوم آیتالله حائری (حاج شیخ) میرفتیم».
آنگونه که میبینیم خلاف ادعای مطرح شده در مدخل، امام نه تنها شاگرد دوره درس خارج آیتالله یثربی نبودهاند، بلکه به اتفاق ایشان در درس خارج حاج شیخ حاضر میشدند.
در بخشی از مدخل، ضمن یادکردی از مرحوم آقامیرزا علیاکبر حکمی یزدی، طوری به بیان مطلب پرداخته که شائبه شاگردی امام نزد وی در رشته فلسفه، پیش میآید؛ «از دیگر سو در همین دوره، گرایش او به فلسفه سبب حضورش در درس میرزا علیاکبر حکمی یزدی گشت.» (مدخل خمینی، ص۶۶۹) در حالی که امام در فلسفه خود را شاگرد مرحوم سید ابوالحسن رفیعی قزوینی میداند و استفاده از حکمی یزدی را تنها در دورس ریاضیات، هیئت و حساب، برشمرده است و اسمی از فلسفه نمیبرد. امام میفرمایند: «فلسفه را نزد مرحوم حاج سید ابوالحسن قزوینی و ریاضیات، هیئت، حساب نزد ایشان و مرحوم آقا میرزا علیاکبر یزدی». با توجه به آنکه دقت در تعابیر و مصرحنگاری یکی از ویژگیهای مورد انتظارِ یک مقاله دانشنامهای است، به آن توجه نشده است.
آشنایی امام خمینی، با آیتالله شاهآبادی
در صفحه ۶۷۰ از مدخل، به موضوع آشنایی امام با آیتالله شاهآبادی اشاره شده، و تاریخ این آشنایی سال ۱۳۴۷شمسی نقل شده است؛ «آشنایی آقا روحالله با آیتالله شاهآبادی در ۱۳۴۷ش (۱۳۰۷ق)، سبب شد تا در درسهای عرفانی خصوصی استاد به مدت ۶ سال حاضر شود».
در مورد این بخش نکاتی قابل ذکر است:
۱. تاریخ تولد حضرت امام سال ۱۳۲۰قمری است، و باتوجه به تاریخ مندرج در مدخل، ایشان ۱۳ سال قبل از تولدشان یعنی در سال ۱۳۰۷قمری با آیتالله شاهآبادی آشنا شدهاند!
۲. آیتالله شاهآبادی در تاریخ ۱۳۶۹قمری، مطابق با سوم آذرماه ۱۳۲۸ شمسی رحلت کرده است و لذا، اگر تاریخ مذکور در مدخل را صحیح بدانیم، لازمهاش آن است که امام حدود ۱۹ سال پس از رحلت آیتالله شاهآبادی با ایشان آشنا شده است!
۳. امام خمینی در نیمه دوم دهه چهل که نویسندگان مدخل، از آن به عنوان دوران آشنایی امام با استاد عرفانش یاد کردهاند، به واسطه تبعید ظالمانه، در نجف بوده است و حال آنکه آشنایی مذکور در ایران اتفاق افتاده است.
۴. گذشته از اشتباه تاریخ آشنایی امام با آیتالله شاهآبادی، دو تاریخ شمسی و قمری مندرج نیز با یکدیگر تناسبی ندارند؛ یعنی سال ۱۳۴۷ شمسی مطابق با سال ۱۳۰۷ قمری نیست، بلکه مطابق ۱۳۸۷قمری خواهد بود و از طرفی معادل سال ۱۳۰۷قمری، به تقویم شمسی، سال ۱۲۶۸ است.
با توجه به نکات پیشگفته، تاریخ مندرج در مدخل، صحیح نیست و عدم دقت در نقل تاریخ در مدخل دانشنامهای به هیچ وجه پذیرفته نیست.
اجتهاد امام
مسئله مهمی که در مدخل امام خمینی مورد تسامح قرار گرفته و به صورت کاملا غیرمستند و بیملاک درج شده است، موضوعِ اجتهاد امام خمینی(ره) است. در این مدخل میخوانیم: «گرایش به عرفان، آقا روحالله خمینی را از فقه و اصول دور نکرد و سرانجام در ۱۳۱۳ش/ ۱۳۵۳ق به درجه اجتهاد نائل شد». (مدخل خمینی، ص۶۷۰) در جای دیگر نیز این مطلب را دوباره تکرار میکند و مینویسد: «میتوان دریافت که پس از اخذ درجه اجتهاد در سال ۱۳۵۳ق، و سپس درگذشت استادش شیخ عبدالکریم حائری در ۱۳۵۵ق، امام خمینی زمانی بعد آغاز به تدریس نمود». (مدخل خمینی، ص ۷۳۰)
گفتنی است اظهار نظر در باب اجتهاد شخصیتهای حوزوی، موضوعی کاملاً فنی است که اساساً تسامحبردار نیست؛ چه از نظر اثبات اصلِ اجتهاد در فقه و اصول و چه از نظر تاریخ رسیدن به قوه اجتهاد، فرایندی فنی و علمی وجود دارد و نمیتوان با مسامحه به اثبات یا نفی چیزی پرداخت. اظهار نظر در مورد اصل اجتهاد یا تاریخ آن، یا باید مستند به اجازهنامههای اجتهاد باشد که مجتهد از اساتیدش اخذ میکند، یا با انتشار حاشیه بر کتب فقهی و اعلام نظر در ابواب مختلف فقهی، ابراز اجتهاد نماید، یا با تدریس دروس خارج فقه و اصول و اذعان فضلای حوزههای علمیه به شکلگیری قوه اجتهاد در آن شخص، در حقیقت بر اجتهاد شخص صحه گذاشته شود.
با وجود این روشهای معمول، باز هم به واسطه فرایندی بودن و مشکک بودن وصول به قوه اجتهاد، نمیتوان تاریخ دقیقی برای رسیدن افراد به اجتهاد مشخص کرد؛ چه اینکه خلاف مجامع دانشگاهی که تاریخ اخذ مدرک تحصیلی، مبنای رسیدن فرد به آن رتبه (مثلاً دکتری) است، در مورد اجتهاد عموماً تاریخ دقیقی نمیتوان برای رسیدن به اجتهاد مشخص کرد مگر آنکه در اجازهنامه فقهی، تاریخ تأییدیه اجتهاد فرد درج شده باشد که حتی در این صورت هم نمیگویند فرد در آن تاریخ مجتهد شد! بلکه آن تاریخ در حقیقت تاریخِ احراز اجتهاد و تأیید آن است؛ یعنی مدتی پیشتر فرد به اجتهاد رسیده است.
در منابع دست اول و تراجمنگاریهای مربوط به امام، نه تنها تاریخ دقیقی برای اجتهاد امام ذکر نشده، حتی اجازهنامهای از اساتید امام در تأیید اجتهاد ایشان نیز مندرج نیست. با این وجود چگونه نویسنده محترم به ذکر تاریخ دقیق برای اجتهاد امام دست زدهاند؟ عدم ارجاعدهی آن هم در چنین ادعای مهمی، نقصی است آشکار که به اعتبار مدخل ضربه خواهد زد. در برخی از منابع متقدم مربوط به زندگی امام خمینی، آمده است: «در سال ۱۳۵۵ قمری که آیتالله حائری از جهان رخت بر بست، امام خمینی دارای مبانی محکم، متقن، مستقل و علمی بود و در زمره مجتهدین مبرز و نوابغ علمی قرار داشت.»
همانطور که میبینید در متن فوق اولا تاریخ دقیق رسیدن به اجتهاد معین نشده است، ثانیاً نویسنده پس از رحلت آیتالله حائری (در سال ۱۳۱۵ شمسی)، امام را در زمره مجتهدان برشمرده است که با سال ادعایی نویسنده مدخل، سه سال تفاوت دارد!
نکته مهم دیگری که نشان از تناقض در مدعای نویسنده پیرامون اجتهاد امام دارد، توجه به تاریخ حضور آیتالله بروجردی در قم است که به اذعان نویسنده، امام در آن زمان تازه به اجتهاد رسیده بود! در مدخل میخوانیم: «با درگذشت استادش، شیخ عبدالکریم حائری(۱۳۱۵ش/ ۱۳۵۵ق)، آقا روحالله به جز مدت کوتاهی نزد آیتالله بروجردی، که هم از نظر سنی و هم طبقه رجالی در جایگاه استاد وی بود، به درس کس دیگری نرفت. البته در آن زمان آیتالله خمینی تحصیلات خود را به کمال رسانده، و به تازگی به درجه اجتهاد نائل گشته بود…». (مدخل خمینی، ص۶۷۰)
با مراجعه به منابع متقن معلوم میشود آیتالله بروجردی در سال ۱۳۶۴ قمری (نه سال پس از رحلت آیتالله حائری) وارد قم شده است و با این وجود اگر امام به ادعای نویسنده، در سال ۱۳۵۳ قمری به اجتهاد رسیده باشند، چطور ایشان میگویند زمان ورود آیتالله بروجردی، امام «به تازگی به درجه اجتهاد نائل گشته بود.» با احتساب نوشته خود ایشان و زمان ورود آیتالله بروجردی به قم، ایشان میبایست در آن زمان مدت ۱۱ سال از اجتهادش گذشته باشد که در این صورت اطلاق تعبیر «به تازگی»، در مورد آن، صحیح نیست و متناقض است.
این تناقض وقتی روشنتر میگردد که بدانیم امام خمینی در آن زمان از اساتید برجسته حوزه علمیه قم و از مجتهدان طراز اول بودهاند و به واسطه همین اعتبار علمی حوزوی خود، از مؤثرترین عوامل دعوت آیتالله بروجردی به قم محسوب میشوند. تناقضاتی از این دست، به استفاده از منابع متکثر و غیرمعتبر در موضوعات و عدم پیوستگی نظاممند و تاریخی مطالب برمیگردد.
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع