نشست نقد و بررسی کتاب “پاییزآمد” در شهرقدس برگزار شد

به گزارش آسمانی نیوز از شبکه خادمان رسانه ای کانون های خدمت رضوی استان تهران، کتاب ” پاییزآمد ” با همکاری اداره کتابخانه‌های عمومی شهرستان قدس، کانون خدمت رضوی کتاب و کتابخوانی شهرقدس، با حضور گلستان جعفریان نویسنده اثر، سمیه جعفری منتقداثر، سیده فهیمه اطهری رئیس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان قدس و مسوول کانون خدمت رضوی کتاب و کتابخوانی و جمعی از علاقمندان در کتابخانه عمومی مرکزی شهرستان قدس نقد وبررسی شد.

گلستان جعفریان نویسنده کتاب “پاییزآمد” متولد شهر مشهد است و تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی الهیات (گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی) ادامه داده است. او کار تالیف را با کتاب “چنده لا تا جنگ است” آغاز کرد. جعفریان به مدت ۲ سال معاون پژوهش دانشگاه علوم انتظامی بوده و با روزنامه های قدس و خراسان، دوهفته نامه کمان (دفتر ادبیات و هنر)، موسسه روایت فتح (بخش تحقیق)، بسیج جامعه پزشکی و ماهنامه سوره همکاری داشته است. او در مسابقات استانی و دانشجویی صاحب جوایزی شده و در جشنواره مطبوعات سال ۸۳ در بخش ویژه به دلیل صفحه هنرمندان شهید در مجله سوره مقام اول را کسب کرد.

از جمله آثار جعفریان: داستان بلند زندگی امیر سرلشکر شهید “حسن آبشناسان”، “چهار فصل کوچ”، “چه زود بزرگ شدیم” (خاطرات شهر جنگی)،”شیر صحرا” و “تیک تاک زندگی”.

سمیه جمالی منتقدکتاب “پاییزآمد” متولد سال ۱۳۵۹، شاعر و نویسنده است وصاحب آثار پرچم دراهتزاز و” زن رفت تا مترسک باشد”می باشد.

کتاب “پاییز آمد”، عاشقانه ای از یک زوج دهه شصتی است و روایتگر زندگی فخرالسادات موسوی، همسر شهید سردار شهید احمد یوسفی است.

«پاییز آمد» به سبک دیگر کتاب‌های خاطرات دفاع مقدس که طی سال‌های گذشته منتشر شده، خاطرات راوی را از دوران کودکی آغاز می‌کند. آشنایی با سردار شهید احمد یوسفی و نحوه ازدواج راوی با او و سپس آغاز زندگی ساده اما دلنشین این زوج، نقطه ثقل و بخش خواندنی کتاب است. روایت خاطرات راوی تا شنیدن خبر شهادت همسر ادامه می‌یابد.

مصاحبه‌ها مربوط به همسر شهیدی بود که در سن جوانی (۲۴ سالگی) همسرش را در دوران دفاع مقدس از دست می‌دهد و دو پسر دارد. خانم موسوی جزء کسانی بوده که خودش به سپاه زنجان می‌رفت و آنجا آموزش نظامی می‌دید. نکته‌ای که در خاطرات نظر را جلب کرد میکند، این پاسدار که معلم این خانم بوده از لحظه‌ای که روبه‌روی ایشان می‌نشیند و از خانم فخرالسادات موسوی در حالی که ۱۰ سال از ایشان بزرگ‌تر بوده خواستگاری می‌کند، این نکته را هم می‌گوید که من می‌روم و شهید می‌شوم و در این شک نکن، چون این هدف و آرمان من است و اگر پیشنهاد من را قبول کنی، در واقع با کسی ازدواج می‌کنی که ممکن است او را از دست بدهی و در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن است من قطع نخاع شوم و تو تا آخر عمر مجبور شوی که بار من را بدوش بکشی.

گلستان جعفریان درباره علت نگارش خاطرات سردارشهید احمدیوسفی و انتخاب این شهید بزرگوار گفت: حوزه هنری دست نوشته‌هایی از فخرالسادات موسوی همسر شهید را به من داد و از من خواسته شد آن‌ها را مطالعه کنم و نظر دهم. پس ازگذشت یکسال فخرالسادات باخواندن کتاب روزهای بی آینه خواسته بود تا من روایت وخاطرات ایشان را بنویسم ودر واقع خود همسر شهید مرا بعنوان نویسنده انتخاب کرد.

وی درباره دلیل نام‌گذاری کتاب گفت: تولدشهید در پاییز بود وآشنایی همسرشهید باشهید درپاییز صورت گرفت و زمان شهادت ایشان هم مصادف شد با پاییز و همچنین علاقه شهید بزرگواربه شعر پاییزآمد نام کتاب را «پاییز آمد» گذاشتیم وخواسته خانواده شهید هم همین نام برای کتاب بود.

وی انگیزه راوی از بازگویی خاطرات دفاع مقدس را ثبت اتفاقات دفاع مقدس و رسیدن آن به دست جوانان دانست تا آنها آگاه شوند که چطور این خاک را حفظ کرده اند.

وی افزود: نباید شهدا را شخصیتهای کلیشه‌ای معرفی کرد مثلا گاهی دربرخی کتابها شهدا را بامقدس نمایی زیاد نشان می دهند ویا گاهی دربرخی کتابهای صورتی داستانهای زندگی شهدا را بسیارعاشقانه بیان می کنند که می تواند آسیب زا باشد.

درپاسخ به پرسش یکی از شرکت کنندگان که آیا اسامی شهدایی که درکتاب آورده شده است واقعی است نویسنده گفت: برای روای بسیاراهمیت داشت که ازشهدای زنجان درکتاب نام برده شود ومعتقد بود شهدای زنجان مهجورند وبایدمعرفی شوند وهمه شهدایی که اسمشان درکتاب آمده از شهدای زنجان می باشند.

در ادامه سیمه جمالی منتقد کتاب گفت: درحوزه ادبیات داستان و ناداستان داریم، داستان عناصرجدا دارد و نا داستان که خاطره نگاری وروایت را شامل می شود، درناداستان مولفه ها مختلف است ولی درداستان واقعی است.

هنرنویسنده این است که روایت را به داستان نزدیک کند واتفاقات و شخصیتها و ترتیب وقایع را طوری انتخاب کند ولی در اصل قضیه دست نبرد. هرنویسنده از هرخاطره یا اتفاقی روایت خاص خودش را دارد.

وی درنقد کتاب پاییزآمد گفت: ازشعرها درکتاب خوب و به جااستفاده شده است وبه تناسب اتفاقات شعر انتخاب شده است. شخصیت ها نیز بسیار مناسب پرداخته شده اند مثلا شخصیت مامان لعیا هنرنویسنده رانشان می دهد که نویسنده اورا شناخته بزرگش کرده است. یکی از نقدهایی که به کتاب وارد است این است در بعضی جاها تکرار دیده می شود وهمچنین باتوجه به اینکه روایت درشهر زنجان است نویسنده می توانست درخلال روایت به معرفی زنجان و فرهنگ آن نیز بپردازد.

از دیگر نقدهایی که منتقد بیان کرد این بود که نویسنده بیشتر می توانست به فخرالسادات نزدیک شود ویا به برادرش که در داستان موثر بود.

درادامه نشست نیز شرکت کنندگان به بیان نطریات خود پرداختند و درخصوص استفاده از عکسها، نامه‌ها در پایان کتاب و همچنین پاورقی‌های کتاب نظرات خود را بیان کردند.