نقش «بولیوار» در استقلال ۶ کشور آمریکای لاتین
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۲ مرداد ۹۶ 0۰28
[ad_1]
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، در منابع و رسانههای فارسیزبان، سخن از تحولات و جنبشهای آمریکای لاتین (مرکزی و جنوبی) اندک است و فقط چند چهره سیاسی و ادبی از این قاره بزرگ برای ما آشنا هستند، مانند: فیدل کاسترو، هوگو چاوز، چهگوارا، پابلو نرودا، پینوشه، مارکز، یوسا و سیمون بولیوار. درحالیکه دو قرن است در این قاره بیش از ۲۰ کشور با میلیونها نفر جمعیت در جنبشوجوش برای دستیابی به زندگی بهتری هستند. قرن نوزدهم مبارزه مردم این قاره برای رهایی از استعمار اسپانیا و پرتغال بود و در قرن بیستم چند کشور به ظاهر مستقل شدند.
به مناسبت زادروز «سیمون بولیوار» در ۲۴ ژوئیه ۱۷۸۳ مروری بر زندگی سیاسی وی داریم.
* استقلال آمریکا
چند سال قبل از تولد سیمون بولیوار یعنی در چهارم ژوئیه ۱۷۷۶ که چند ایالت امروزی آمریکا اعلان استقلال کردند (به رهبری جرج واشنگتن) و با انگلستان که سالها آمریکای شمالی را مستعمره خود کرده بود، به مبارزه برخاستند. بخشی از نظامیان اسپانیا و پرتغال در آمریکای لاتین به این فکر افتادند که آنها نیز از سرزمینهای آمریکای لاتین کشور واحد و بر قدرتی به وجود آورند که برای رقابت با ایالات متحده آمریکا بود.
دهها هزار نفر در شهرها، روستاها و دشتهای آمریکا لاتین در پیکار برای استقلال و به دور افکندن زنجیر استعمار دو قدرت اروپایی (اسپانیا و پرتغال) جان باختند. درحالیکه سرزمینهای گوناگون آمریکای شمالی به تدریج زیر پرچم واحدی رفتند. در جنوب وضع بهگونه دیگری بود. نیمه اول قرن نوزدهم دولت ایالات متحده آمریکای شمالی در جنگ با مکزیک (۱۸۴۸-۱۸۴۶) موفق شد ایالات کالیفرنیا، آریزونا، کلورادو و نیومکزیکو را از مکزیک جدا کند. آمریکای شمالی به تدریج مبدل به یک کشور بزرگ و فدرال شد. اما در آمریکای لاتین ژنرالهای نتوانستند چنین موفقیتی به دست آورند.
ژنرالهای سابق اسپانیا برای کسب قدرت بیشتر به جنگ با یکدیگر پرداختند و نتوانستند وحدت پیدا کنند.
چند کشور در اوایل قرن نوزدهم اعلام استقلال کردند:
ونزوئلا (۱۸۳۰) کلمبیا (۱۸۳۱) اکوادور (۱۸۳۰) برزیل (۱۸۳۲) (مردم برزیل برخلاف بقیه کشورهای آمریکای لاتین که اسپانیولی زبانند به زبان پرتغالی حرف میزنند.) بولیوی (۱۸۲۵) پرو (۱۸۲۱) شیلی (۱۸۱۸) آرژانتین (۱۸۱۰) و اروگوئه (۱۸۲۸).
استقلال این کشورها اگرچه با کشته شدن دهها هزار زارع و فقیر بومی و سیاهپوست صورت گرفت اما پس از استقلال، ژنرالها به نبرد با یکدیگر پرداختند و طی قرن نوزدهم تمام آمریکای لاتین صحنه خونینترین جنگهای داخلی میان ژنرالهای قدرتطلب بود.
* مسأله نژادی
علاوهبر جنگ ژنرالها با یکدیگر مساله نژادی نییز عامل دیگر بود که در ایجاد این جنگهای خونین تاثیر میگذارد. نبرد اسپانیایی زبانهای مقیم آمریکای لاتین که به آنها «کرئول» میگفتند -که تازه از اسپانیا آمده بودند- از یکسو و زندگی مصیبتبار اهالی بومی یا سرخپوستان از سوی دیگر، همه آمریکای جنوبی را سالها در آتش و خون فرو برد.
ژنرال انقلابی «سیمون بولیوار» در سال ۱۸۱۱ در کنگره ونزوئلا تلاش کرد همگان را قانع کند که زمان جدایی از اسپانیا و اعلام استقلال فرا رسیده است. او میخواست ابتدا در ونزوئلا و کلمبیا کشوری بزرگ به وجود آورد اما گروهی موافق و گروهی مخالف نظر او بودند، بعد از این ماجرا تعدادی از پادگانهای نظامی به حمایت از پادشاه اسپانیا برخاستند و گروهی نیز با انقلابیون همراه شدند.
در نتیجه سراسر شمال آمریکای جنوبی و غرب آن به جنگ داخلی کشانده شدند و دهها هزار نفر در آن جنگها جان باختند.
جنگ در ونزوئلا از سایر مناطق بیرحمانهتر بود. در سال ۱۸۱۲ نیروهای سلطنتطلب (حامی اسپانیا) از «پورتوریکو» برای جنگ با سیمون بولیوار به ونزوئلا فرستاده شدند. پس از مدتی جنگ و تارومار شدن ارتش بولیوار، او مجبور شد با بخش کوچکی از نیروهایش به کاراکاس در ونزوئلا بازگردد.
* جوخه اعدام
به دنبال این جنگ بولیوار اعلام کرد هر اسپانیایی که علیه حاکم جبار و دیکتاتور این کشور به هر طریق ممکن پیکار نکرده است، باید خائن به کشور و ملت اعلام شود و به مجازات خائنان که اعدام است محکوم شدند. به دستور بولیوار ۱۲۰۰ زندانی در یک روز به جوخه اعدام سپرده شدند.
بولیوار سپس به «جامائیکا» و هائیتی رفت. اختلاف نژادی یکی از مسایل آمریکای لاتین بود. گروهی از سیاهان و سفیدپوستان با هم ازدواج کرده بودند که فرزندان آنها «مولانر» نام گرفته بودند، میلیونها نفر نیز خود را اسپانیولی میدانستند بدون آنکه هرگز اسپانیا را دیده باشند. آنها در آمریکای لاتین و از پدر و مادر اسپانیایی به دنیا آمده بودند.
* بومیان
میلیونها نفر هم بومیان سرخپوستی بودند که زندگی اسفباری داشتند، هر گروهی از وجود دیگران استفاده میکرد، دهها هزار نفر از آنها در جنگهایی که هیچ نفعی برای آنها نداشت کشته و مجروح شدند.
در سال ۱۸۱۴ پس از شکست ناپلئون اول در «واترلو»، «فردیناند هفتم» مجدداً سلطنت اسپانیا را بهدست آورد و نیروی زیادی را برای جنگ با استقلالطلبان به ویژه «سیمون بولیوار» فرستاد.
ژنرال «پابلو موریلو» مأمور سرکوب انقلابیون شد. اما ارتش انقلابیون به کمک سلاحهایی که انگلستان و آمریکای شمالی در اختیار آنها گذاشته بودند همچنان در برابر نیروی استعماری اسپانیا مقاومت میکردند. در ۱۸۳۰ «سیمون بولیوار» بر اثر بیماری سل درگذشت و دوره این نبردها ظاهرا پایان گرفت.
«سن مارتین» ژنرال دیگری بود که برای استقلال کشورهای آمریکای جنوبی با نیروهای اسپانیایی جنگید. بدینترتیب دو ژنرال سابق ارتش اسپانیا یعنی «سیمون بولیوار» و «سن مارتین» نقش مهمی در استقلال کشورهای آمریکای لاتین بازی کردند.
* شکست
بههرحال کشورهای آمریکای جنوبی نتوانستند مانند ایالات متحده آمریکا کشوری فدرال و واحد به وجود آورند که اگر متحد شده بودند، امروز آمریکای شمالی رقیب بسیار قوی داشت و شاید جهان هرگز یک قطبی نشده بود. تکهتکه شدن سرزمینهای آمریکای مرکزی و جنوبی موجب آن شد که این کشورها زیر سلطه سیاسی آمریکا قرار بگیرند.
* آرمان بولیوار
«سیمون بولیوار» نجیبزادهای مبارز و سیاستمداری زیرک بود که ۶ جمهوری آمریکای لاتین، از آزادی خود از سلطه اسپانیا را مدیون تلاشها و مبارزات او هستند.
او در لحظات آخر عمر گفت متأسفانه جنگ و خون بین کشورهای آمریکای جنوبی موجب شده که مردم به هدف اصلی که استقرار عدالت و استقلال بود، نرسند.
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع