پاسخی به مدافعان فبک و طرح متیو لیپمن/ نسبت دادن مفهوم عقل به طرح لیپمن ناشی از جهل فلسفی است
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۱۱ شهریور ۹۵ 3۰44
[ad_1]
به گزارش باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا» : رضا محمدی
در پی انتقادات و جوسازیهای اخیر بعضی افراد درخصوص رویکرد اخیر نسبت به طرح فلسفه برای کودکان که شامل رویکرد خبرگزاری تسنیم هم میشود پیگیری مداوم و مستمر این خبرگزاری متخصص و متعهد در مورد این طرح و بررسی مدلهای رایج آموزشی-تربیتی کودکان و آسیبها و قوتهای آنها، پاسخی کوتاه به شرح ذیل ارائه میشود.
چیستی و ضرورت حکمت برای کودکان
انسان به ماهو انسان همواره نیازمند شدن و صیرورت بوده و هست. صیرورت انسان از دوران جنینی و با انعقاد نطفه آغاز میشود و تا انتهای سنین کهنسالی ادامه مییابد. آنچه که در فرآیند شدن مهم است جهت آن است یا به عبارتی چگونه شدن؟ شدن یا به سوی بئس المصیر و جهنم است یا به سوی الی الله المصیر و بهشت. سعادت انسان هم در گرو یکی از این دو جهت نهفته. آنچه که تضمین کننده صیرورت صحیح و برحق انسانی است، تن در دادن به قواعد چگونه باشیدن الهی است زیرا که فرمود ” کن فیکون”. آنگونه باید شد که خداوند فرموده است باش و بخش اعظم این باشیدن همان شریعت ناب محمدی است. از همین روست که رسالت اساسی انبیاء و ائمه، تعلیم و تزکیه است. تعلیم و تزکیه نبوی همانی است که فرآیند شدن انسانی را جهتمند میکند تا بتوان به الی الله المصیر نائل شد.
انقلاب اسلامی به عنوان انقلابی که اساسش اسلام بود و درصدد پیاده سازی اسلام در جامعه بوده و هست، نیازمند آن است که فرآیند انسان سازی و انسانی شدن افراد جامعه را مبتنی بر الگوها و مدلهای تادیب، تربیت و تعلیم ناب اسلامی انتخاب کرده و بکار بگیرد. امام خامنهای در طی سخنانی فرمودهاند«پیغمبر برای ساختن انسانها و به قوام آوردن مایه انسان، از کارخانه انسان سازی استفاده میکند. کارخانه انسان سازی، جامعه و نظام اسلامی است.» در همین راستا و با توجه به شرایط حساس انقلاب اسلامی در مواجهه با دشمن در قالب جنگ نرم و وارد شدن ضربات و آسیبهای متعدد از جانب دمشن بر پیکره اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری در سال ۱۳۸۲ مسئله فلسفه برای کودکان را مطرح کردند. ایشان در جلسهای با حوزویان با اشاره به اینکه فلسفه اسلامی از سوی غربیها مورد هجمه قرار گرفته است به محورهایی اشاره فرمودند که یکی از آنها فلسفه برای کودکان بود. فلسفه برای کودکان متعارف غربی آغشته به مبانی لیبرال دموکراسی است. پس فلسفه برای کودکان متعارف غربی آغشته به مبانی خاص فلسفی مغرب زمین است و با اهداف نظام اسلامی یا در تعارض است و یا در تخالف.
فلسفه و یا به تعبیر دقیقتر و بهتر، حکمت برای کودکان و نوجوانان همان هدف تعلیم و تزکیه نبوی است که طی سالهای گذشته مورد مطالبه و پیگیری نظام جمهوری اسلامی ایران هم قرار گرفته است. حکمت برای کودکان و نوجوانان، سازوکاری از تعلیم است که حافظه محور نیست و به دنبال تفکر محوری است، فرآیند تفکر در این طرح، خنثی و بیجهت نیست بلکه جهتمند است و جهت آن هم تفکر آیت محور و آیت نگرانه است که مقصدش نیل به جهانبینی الهی-حکمی است. انسان طراز مورد نظر حکمت برای کودکان، نه حیوان ناطق ارسطویی است و نه حیوان شگفت انگیز دورتیهای و نه تلفیق این دو که مدنظر متیو لیپمن است بلکه انسان طراز آن همان ظرفیت انسانی است که توان عروج الی الله و مهاجر الی الله شدن را دارد، همان انسانی که به تعبیر علامه جوادی آملی عبارت است از”حی متاله”.
چیستی و چرایی ابعاد طرح فلسفه برای کودکان(p4c)
فلسفه برای کودکان همانطور که از نامش مشخص است جزء یکی از فلسفههای مضاف است. هر فلسفه مضافی ناشی از فلسفه محضی است که از آن پشتیبانی میکند. پس باید دید که فلسفه برای کودکان متعارف غربی مبتنی بر چه مبانی فلسفی محضی استوار شده و قوام یافته است؟ باید توجه داشت که هر آنچه از جهان مدرن و مدرنیته به بعد ایجاد شده است متاثر از مبانی اصلی فلسفه مدرن است و این نکته بسیار مهم برای اهل فن کاملا واضح است. فلسفه مدرن و مدرنیته دارای سه مبنای اصلی است که عبارتند از ۱-اومانیسم ۲-سوبجکتیویسم ۳-سکولاریسم.
وقتی به طرح امثال لیپمن رجوع میشود، رسوخ این سه مبنا در آن بیّن و مشخص است. شما با مراجعه به آثار لیپمن هیچ انگاره ارزشی و الهی را نمیتوانید بیابید، هیچ مفهومی از خدا، معاد و… در طرح فلسفه برای کودکان دیده نمیشود زیرا که مبنای این طرح همان سکولاریسم است. کاملا مشهود است که روش اجتماع پژوهشی لیپمن براساس سوبجکتیویسم شکل گرفته زیرا آنچه که در اجتماع پژوهشی در جریان است، انسان و فکر اوست، فکری منقطع از هر منبعی به جز خود انسان. هیچ کسی در اینکه طرح متیو لیپمن دارای یک روشی است تردیدی ندارد. در اینکه طرح او در فضای فلسفی جهان مدرن شکل یافته است هم محلی برای بحث نیست. همچنین، پر واضح است که ما روش خنثی نداریم و هر روشی متاثر از مبانی است، پس روشهای لیپمن در طرح فلسفه برای کودکان بر مبنای اصول فکری است که زائیده فلسفه مدرن است. مسئله اصلی، نسبت طرح و مبانی طرح فلسفه برای کودکان با طرح حکمت برای کودکان است. با توجه به توضیحاتی که پیشتر داده شد، مشخص است که نسبت این دو طرح از حیث مبانی، اهداف، فضای فرهنگی-اجتماعی و روشها یک نسبت متباین و یا حداقل قرین به تباین است.
کسانی که مفاهیمی کاملا ارزشی مثل عقل و عقلانیت را به طرح متیو لیپمن نسبت میدهند خوب است به این توجه کنند که عقل به معنای قدرت بازدارنده حرکت فکر از مسیر غلط و جهت دادن فرآیند تفکر براساس اصول فطری-خَلقی به سوی صحیح است حال آنکه طرح و مبانی طرح لیپمن به گفته خود او کاملا خنثی و بیطرف است. برخی دوستان از این نکته غافلند که معنا درنظرگاه لیپمن با معنا در تلقی قرآنی-حکمی که در برابر ماده و دارای مدارجی همچون غیب، ملکوت، جبروت و… است متفاوت است زیرا معنا در نظر لیپمن را باید در context فلسفه پراگماتیسم سنجید. برشمردن اهدافی همچون پرورش درک اخلاقی، بررسی بیطرفی، پرورش خلاقیت و… برای طرح فلسفه برای کودکان، دردی دوا نمیکند و اشکالات این طرح را حل نمیکند بلکه بهتر است نسبت این اهداف را با اهداف قرآنی-حکمی و انقلابی سنجید تا بتوان به نتیجهای رهنمون شد. در آخر پیشنهاد میکنم که کسانی که مدافعان پروپاقرص طرح فلسفه برای کودکان متعارف غربی هستند قدری به جای غور در آثار لیپمن و خودباختگی در مقابل داشتههای دیگران قدری هم به داشتههای خودمان توجه کنند و اندک تاَملی هم در مفاهیم قرآنی-حکمی نمایند تا شاید مفاهیم قرآنی را به فلسفه غربی و طرح امثال لیپمن نسبت ندهند.
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع