کائینی: شناخت جلال بدون شناخت از خانواده او امکانپذیر نیست/گلستانی: کتاب غربزدگی روایت نهیلیستی دارد
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۲۱ دی ۹۶ 1۰24
[ad_1]
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، نشست نقد و بررسی نظریه غربزدگی درباره جلال آل احمد، در سالن همایش باغ کتاب تهران با حضور داود هرمیداس باوند، فریدون مجلسی، مجتبی گلستانی، محمدرضاکائینی، محمدحسین دانایی برگزار شد.
مجتبی گلستانی نویسنده کتاب «واسازی متون جلال آلاحمد: سوژه، نهیلیسم و امر سیاسی» در این نشست طی سخنانی گفت: بحث من درباره خوانش غربزدگی است که آنچه شایسته این کتاب است درست خوانده نشده است. باز مشخص کنم که نسبت به کتاب غربزدگی دیدگاه انتقادی دارم.
وی افزود: افادات احمد فردید در کتاب غربزدگی تأثیر فراوان داشته بعدها خود فردید در مصاحبه به میبدی با بیانصافی تمام نسبت به کتاب غربزدگی جلال حمله کرده است.
گلستانی گفت: آل احمد در این کتاب معتقد است جهان به دو بخش تقسیم شده یک بخش در حال تولید ماشین است و بخش دیگر مصرف تولید ماشین. البته آلاحمد نبود ببیند که امروز مصرفگرایی در کشور چه میکند.
وی افزود: آل احمد معتقد است در جایی که مصرفگرایی انجام شود آدم تحت تأثیر رعب و اضطراب قرار میگیرد.
گلستانی گفت: کتاب غربزدگی سرشار از استعاره است در این کتاب از بیماری و وبازدگی بسیار سخن رفته است و انگار طبیبی این کتاب را نوشته است که در حال درمان کردن است.
وی گفت: روایتی که آلاحمد از وضعیت مدرنیته بیان میکند روایت نهیلیستی است و آلاحمد به این نتیجه میرسد که چه باید بکنیم. یا باید مصرفگرا باشیم یا جان ماشین را متناسب با روح و فرهنگ خود درآوریم.
گلستانی گفت: آلاحمد معتقد است استفاده از ماشین بدون آفت نیست و کتاب غربزدگی در اینجا تمام نمیشود و کتابهایی که دیگر متفکران از جمله علی میرسپاسی، قاضیان نوشته است نیز مانند غربزدگی دارای این دیدگاه هستند.ما حالا به این نتیجه میتوان رسید که این تصور بسیار خامدستانه است.
گلستانی گفت: در تعابیر غربزدگی روایت فردید میتوان دید و از این حرفها میتوان نتیجه گرفت که بهرغم اینکه ظاهر کتاب غربزدگی آلآحمد در سه بخش پایانی به شدت نهیلیستی و هولناک است که هیچ شرایطی نجاتی برای بشر ایرانی متصور نمیشود.
وی گفت: باید دید آلاحمد در کدام فضا سخن میگوید در فضای او روایت میکرد که احمد فردید و شادمان روایت میکردند این روایت نهیلیستی است.
گلستانی گفت: تحت برداشتی ناتمامی که فردید از غرب ارائه میدهد آلاحمد راه گریزی نمیدید و بین کتاب غربزدگی الاحمد و شرقشناسی ادوارد سعید شباهتهایی وجود دارد.
نویسنده کتاب «واسازی متون جلال آلاحمد: سوژه، نهیلیسم و امر سیاسی» گفت: آلاحمد در نوشتهاش سخنی از دموکراسی و آزادی ندارد، دغدغه فردیت ندارد اگر آلاحمد به زبان مدرن سیاسی آگاه داشت میتوانست فضای بهتری را برای ما صدق کند. علی شریعتی نیز نگرشی مانند آلاحمد داشت با همه انتقادهایی که به آلاحمد داریم کتابخوان شدن و دانشگاهی شدن ما مرهون آلاحمد و شریعتی است.
محمدرضا کائینی از دیگران سخنران این نشست بود که اظهار داشت: آلاحمد به مثابه یک چهره و نماد گرفته شده و بیشتر دوست دارم به نقد برخی نقدها به غربزدگی صحبت کنم. تلقی که اکثراً نسبت به کتاب غربزدگی دارم تلقی مشوش و نادرستی است.
وی گفت: ما باید تلقی درستی از ابعاد غربزدگی داشته باشیم که یکی نگاه سنت و شناخت سنت و دیگری نگاه به مدرنیسم و شناخت مدرنیسم آلاحمد است.
کائینی افزود: آلاحمد از دل سنت بیرون آمده و با توجه به سبقه خانوادگیاش از سنت، سنتی که جلال روایت میکند اسلامی است. آلاحمد فرزند آیتالله سیداحمد طالقانی است که به همین واسطه شناخت بسیاری از روحانیون دارد اگر اندیشه خانوادگی او شناخته نشود پی به اندیشه او نخواهیم برد چون به مناسبات سنتی خیلی خوب اشراف دارد.
وی افزود: در میان خروشنفکران ما اکثراً شناختی از سنت ندارد، نه دین و نه جامعه را میشناسند و چون در برج عاج مینشینند نسبت به جامعه نیز شناختی ندارند.
کائینی گفت: آلاحمد خود را هر روز تخریب میکند و هر روز آلاحمد نویی از خرابههای آلاحمد قبلی متولد میشود و خود آلاحمد به حد اعلا سنتستیز بود و با سنت مذهبی هم درافتاده بود. من فکر نمیکنم کسی همپای آلاحمد با سنن دینی درگیر شده باشد.
وی ادامه داد: من آلاحمد و فروغ فرخزاد را دو روشنفکر سنتگریز میدانم که هر دو ریشه در سنت خانوادگی آن دو بزرگوار دارد به نوعی پدر آلاحمد از روحانیون سنتی و سختگیر بود همانطور که پدر فروغ فرخزاد از نظامیان سختگیر بود.
کائینی گفت: آلاحمد از معدود روشنفکرانی بود که پیگیر مطالب جدید غرب بود و چند انتشارات معروف فرانسوی مرتبط بود و کتابها برای او فرستاده میشد.
وی گفت: آلاحمد شناخت بیواسطه از غرب داشت و در کتاب غربزدگی از یک زبان نمادین بهره برد و این استفاده از این زبان نمادین برخی را دچار سوتفاهم میکند ماشین در غربزدگی نماد فرهنگ غربی است.
این نویسنده و روزنامهنگار در پایان گفت: جهانبینی یک پدیده بومی است نه وارداتی جلال معتقد بود و در مقابل پدیده ماشین که دستاورد فلسفی، ادبی و صنعتی غرب است . آیا ما باید مرعوب باشیم، یا باید تولیدکننده علم باشیم.
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع