» اجتماعی » گزارش یک جشن+عکس
اجتماعی

گزارش یک جشن+عکس

۲۳ مرداد ۹۵ 4۰27

[ad_1]

باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» – احسان زیورعالم

یازدهمین جشنوراه تئاتر رضوی می‌تواند از همین امروز کلید دوره دوازدهمش را بزند. دوره دوازهم هنوز دبیرش را نشناخته است و این یکی از مضرات جشنواره‌های ماست. با این حال محمود عزیزی، مغز متفکر دوره یازدهم بود.

مرد خوش‌خلق تئاتر ایران جشنواره‌ای را مدیریت کرد که پای روحانیت نیز بدان باز شد. از امام جمعه شهرستان بجنورد که در مراسم اختتامیه با گفته‌هایش حجت را بر هم تمام کرد و برای هنر جایگاه والایی مدنظر قرار داد تا روحانیونی که در ایام جشنواره حضورشان جلوه‌گر بود.

به همین میمنت بود که جشنواره استقبالش پرشور بود. سالنهای جشنواره بدون بهره‌مندی از ابزارهای مرسوم مملو از جمعیت می‌شدند و شاید به جد می‌توان گفت، بجنوردی‌ها یکی از تئاتردوستان ایران به حساب می‌آیند. این شور و هیجان را می‌شد در اجرای «سردار» نادر برهانی مرند دید که نه یک بار و نه دو بار که اجرا سه بار متوالی روی صحنه رفته. آن هم اجرایی دو ساعته.

گاه شاهد صفوف متراکم بودیم و گاه سالنها مملو از جمعیت.

همه چیز با یک افتتاحیه آغاز شد. افتتاحیه‌ای با چند سخنرانی و نقالی و رونمایی. این وسط شاید حرفهای سیاوش طهمورث و قطب الدین صادقی متفاوت بود. حرفهایی که جشنواره را به لطایف الحیلی می‌نواخت و از آن چیزی فراتر از وضعیت کنونی طلب می‌کرد.

اما تمام قصه‌ها قرار بود در اختتامیه مختومه شود. یعنی همان جایی که می‌گویند بالا اومدیم راست بود و قرار بود راست باشد. ساعت ۸:۳۰، سالن گلشن؛ ولی واقعیت چیز دیگری از آب درآمد.

جمعیت روزهای گذشته قصد نداشت اختتامیه را هم از دست دهد. سالن به قول معروف کیپ تا کیپ پر شده بود.

بالکنها هم جمعیت را به دوش می‌کشیدند.

و حتی بودند جاهای عجیب برای نشستن و دیدن.

شب شکوه یک هفته تلاش بود در استان خراسان و حیف می‌بود نوای دو تارش طنین‌انداز مراسم نشود و ما را به خیال خود فرو نبرد.

همگان برای مرد نویسنده خوزستانی برخاستند و تعظیمش کردند تا حیاتش ببیند که او را به یاد دارد؛ ایوبی همدم کیانوش عیاری.

ولی محبوب آن شب نه ایوبی ریزنقش بود و نه مرد تارزن اهل دل. محبوب آن بود که موی در آسیاب هنر سپید کرده بود و لرزش اندامش خم به قامتش نمی‌انداخت.

در این مجال دیگر برای شهرام شکیبا جایی برای دل بردن نبود. او مرد حاشیه شد و به گوشه‌ای رانده شد. از اقبال بد او بوده یا شاید از خوش اقبالیش که پیرمرد تئاتر دیروز همسفر امروزش بود.

بلند اقبال‌ترین مرد شب اما از مشهد بود؛ نه از تهران. زمانی که سیاوش طهمورث می‌خواند رتبه دوم، لوح تقدیر و جایزه نقدی برای نگارش نمایشنامه «بازگشت در چهارشنبه آخر سال» تقدیم می‌شود به آقای رئوف دشتی یا آنجا که فریاد برآورد: رتبه اول، دیپلم افتخار، تندیس جشنواره و جایزه نقدی تقدیم می‌شود به آقای رضا حسینی برای کارگردانی نمایش «بازگشت در چهارشنبه آخر سال»؛ این رضا حسینی بود که نمایش خود را بر عرش می‌دید. البته او با شنیدن این عنوان: رتبه اول، دیپلم افتخار، تندیس جشنواره و جایزه نقدی تقدیم می‌شود به آقای رضا حسن‌زاده برای طراحی صحنه نمایش «بازگشت در چهارشنبه آخر سال» بر صحنه جهید تا به یکی از تکراری‌ترین چهره‌های شب خوشی‌ها تبدیل شود.

با این حال خوش شانس شب جایزه‌ها کسی نبود جز امیر حامد که رتبه اول، دیپلم افتخار، تندیس جشنواره و جایزه نقدی برای بازی در نمایش «دو بال قیچی» و البته رتبه نخست، دیپلم افتخار، تندیس جشنواره و جایزه نقدی  برای نگارش نمایشنامه «دو بال قیچی» نصیبش شد. گویا او خودش هم باورش نمی‌شد چه قرعه‌ای به نامش خورده شده است.

و مرد مغموم شب ستاره‌های بجنورد را من علی فرحناک می‌نامم که قریب جمعیت جشنواره او را بخت اول جوایز می‌دانستند و او همواره دوم بود.

به جز صدیقه مشایخی که برای بازی در نمایش «منظومه» جانانه جایزه گرفت و متین لبخندی زد و بر همان جا که بود نشست.

و ساعت نهایی عقربه‌هایش را روی ارقام دلخواه نشاند تا چراغ گلشن سوی آخرش را بتاباند به امید سال دیگر.

در این میان آنکه جایزه نبرد، خاطره برد؛ حتی به اندازه چند فریم عکس ناقابل.

و همه چشمها باید به یک نفر دوخته شود که بار جشنواره را در زیر لایه‌ها به دوش کشید. مدیر اجرایی، کارگردان اختتامیه یا بهتر است بگوییم وحید لک که رابطه‌اش با آنجا بهتر است که تهران نامش نیست.

انتهای پیام/

[ad_2]

لینک منبع

قالب وردپرس پوسته وردپرس پلاگین وردپرس وردپرس سئو وردپرس

به این نوشته امتیاز بدهید!

سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس

  • ×

    با ما در ارتباط باشید