انقلابهای عربی و نگرانیهای نظامی-امنیتی صهیونیستها
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۲۷ مهر ۹۵ 3۰14
[ad_1]
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، مرکز مطالعاتی الزیتونه با انتشار کتابی با عنوان سیستم امنیتی اسرائیل و انقلابهای عربی نوشته دکتر عدنان عبدالرحمن ابوعامر به بررسی فرصتها و چالشهای خیزشهای مردمی در جهان عرب در تعامل با رژیم صهیونیستی پرداخته است. پایگاه مطالعاتی مذکور فصل سوم این کتاب را در معرض مطالعه عموم قرار داده است که آنچه در این مقاله می بینید، ترجمه فصل سوم این کتاب است.
در این فصل از کتاب آمده است که بعد از انقلابهای عربی محافل امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی و این اعتقاد رسیدند که مرحله ای از بیثباتی در خاورمیانه ایجاد خواهد شد. در همین رابطه ارتش اسرائیل که مهمترین خاستگاه رژیم صهیونیستی به شمار میرود، در سایه زلزله بزرگی که در جهان عرب به وقوع پیوست، دچار تزلزلهای شدیدی شد ، چرا که نمیدانست چگونه این خیزشهای مردمی به پایان خواهد رساند.
پنجم: خطرات نظامی:
اسرائیل اطمینان دارد که نتیجه اولیه و مستقیم انقلابهای عربی ، این است که این رژیم در محیطی بیثبات زندگی کند ، به همین علت نیازمندیهای امنیتی آن افزایش پیدا می کند. اسرائیلیها در همین رابطه بودجه نظامی خود را افزایش دادند، چرا که می ترسیدند، دولت های همسایه آنها در نتیجه انقلاب مردمی به دولت های متقابل آنها تبدیل شوند. این بدان معناست که تردیدها در رابطه با آینده مناسبات تلآویو با رژیمهایی که حاکمیت استبدادی آنها ساقط شده است ، اسرائیل را مجبور کرد که استراتژی نظامی خود در تقابل با این کشورها را مورد بازبینی قرار دهد.
محافل نظامی اسرائیل در پی بروز انقلاب مردمی در کشورهای عربی بار دیگر نقشه تهدیدات امنیتی فراروی خود و جبهههایی که میتواند در آینده عرصه درگیری های واقعی باشد را به صورت زیر ترسیم کردهاند:
۱- جبهه شرقی: اسرائیل در فضایی از تردید با اردن به سر میبرد، چرا که این کشور را در معرض جمود سیاسی میبیند.
۲- جبهه جنوبی: شبه جزیره سینا به عرصهای برای گروههای تروریستی تبدیل شده که ارتش مصر و گاها مرزهای سرزمینهای اشغالی را هدف قرار میدهند.
۳- جبهه شمالی: در سایه روی کار آمدن دولتی حامی یا تحت تسلط حزب الله در لبنان و آغاز درگیریها در سوریه، اردوگاه مورد حمایت رژیم صهیونیستی در خاورمیانه یک محور مهم و اساسی را از دست داده است.
۴- کرانه باختری و نوار غزه: تحولات و انقلابهای عربی نگرانیها در رابطه با به خیابان کشیده شدن مردم فلسطین بر ضد اشغالگری رژیم صهیونیستی را افزایش داده است.
با وجود اینکه برخی از این جبههها قبل از انقلابهای عربی نیز فعال بودند و اولویت استراتژی نظامی اسرائیل و تمرکز مؤسسات امنیتی این رژیم را به خود اختصاص داده بودند، اما خیزشهای عربی باعث شد این هشدار کامل مطرح شود که احتمالاً معادلات آینده دستخوش تغییر جدی و نگرانکننده خواهد بود و نوعی از ابهام و عدم توازن در سیاست ها و تهدیدات و همچنین راههای مقابله با این تهدیدات به وجود خواهد آمد.
این موضوع باعث شد که ارتش رژیم صهیونیستی بعد از خیزشهای مردمی در حالت آمادگی کامل برای جنگ احتمالی فراگیر در آینده باشد، به ویژه در شرایطی که سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل قدرت کافی برای پیشبینی بزرگ و انقلابهای جدید مانند حوادث مصر و تونس و لیبی را ندارد.
علاوه بر اینها هیلیل فریش استاد مطالعات خاورمیانه و کارشناس مرکز پگین- سادات در زمینه مطالعات استراتژیک در دانشگاه بار ایلان معتقد است که انعکاس فوری پیروزی انقلاب مصر مانند قطاری برای قاچاق ابزارهای نظامی برای کمک به نیروهای مقاومت در غزه خود را نشان داد و باعث شد جبهه جنوبی رژیم صهیونیستی به نقطه بسیار خطرناک تبدیل شود.
تغیرات نظامی اسرائیل بعد از انقلابهای مردمی
مهمترین تغییرات نظامی وارد شده در برنامههای رژیم صهیونیستی بعد از خیزشهای مردمی در کشورهای عربی شامل موارد زیر است:
الف: بالا بردن بودجه نظامی و امنیتی:
سیاستمداران اسرائیلی عادت کرده اند از هر نوع تنش امنیتی یا تجاوز خود به عربها برای دستیابی به هزینه آن از آمریکا اقدام کنند. در زمان انتفاضه عربی نیز وزارت جنگ رژیم صهیونیستی خواستار افزایش بودجه نظامی این رژیم به مبلغ ۷۰۰ میلیون دلار برای توسعه سامانههای ضد موشکی شد. این هشدارها به نقل از عاموس یادلین رئیس سرویس اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی مطرح شد و وی تأکید کرد که اگر ارزیابیهای بدبینانه به تحقق بپیوندد و رژیمهای حامی اسرائیل سقوط کنند ، مصر بار دیگر دشمن اسرائیل خواهد شد و این موضوع میطلبد که بودجه متفاوتی برای اوضاع امنیتی در نظر گرفته شده و توانمندیهای ارتش کاملاً متفاوت از قبل بوده و تعداد عناصر انسانی آن افزایش قابل توجهی پیدا کند.
وی تأکید کرد که این تحولات به صورت ناگهانی رخ نمیدهد و تغییر نظام در این کشورها نیازمند زمان طولانی است ، به این ترتیب اسرائیل در این فاصله زمانی میتواند توانمندیهای ارتش را بر اساس اوضاع جدید تقویت کند، البته این رویکرد به چند سال زمان نیاز دارد.
افزایش بودجه نظامی رژیم صهیونیستی به شکل عمده نگرانیها از تأثیرگذاری این روند به کاهش آسایش در سرزمینهای اشغالی و بروز سیگنالهای رکود اقتصادی را افزایش داد. در نتیجه این تحولات درآمد ناخالص ملی رژیم صهیونیستی کاهش پیدا کرد. شرایط فوق این تهدید را مطرح میکند که اسرائیل بار دیگر به شرایط بعد از جنگ سال ۱۹۷۳ بازگردد.
البته اجماع اسرائیلی برای توجیه افزایش بودجه امنیتی در پی خیزشهای عربی وجود نداشت. صاحبان بنگاههای اقتصادی و برخی کارشناسان رسمی رژیم صهیونیستی معتقد بودند که افزایش بودجههای امنیتی این رژیم زود است ، چرا که هنوز نمیتوان نسبت به سرنوشت انقلاب های عربی و پیامدهای آن بر اسرائیل حکم داد. اما فضای مبهم بر منطقه باعث شده اسرائیلیها احتیاط امنیتی بیشتری را در دستور کار قرار داده و در این راستا به کمکهای بیشتر آمریکا نیز تکیه کردند تا بتوانند هزینههای فوری خود در ابعاد نظامی و امنیتی را جبران کنند.
کاهش بودجههای نظامی رژیم صهیونیستی در پی امضای معاهده کمپ دیوید با مصر ، توافق اسلو و تشکیلات خودگردان فلسطین و معاهده وادی عربه با اردن به این رژیم اجازه داده بود که منابع مالی را برای پرداخت سود قرض ها و بهبود در اوضاع بهداشتی و آموزشی و اسکان اختصاص دهد، این بدان معنا است که سالها ثبات میتواند در سایه سیاستهای اقتصادی و اجتماعی درست پایه رفاه دولت را فراهم کند. به این ترتیب سرزمینهای اشغالی میتوانست مقصدی جذاب برای مهاجرت یهودیان باشد.
اما در پی تهدیدات امنیتی که در نتیجه خیزشهای مردمی عربی مطرح شد، تغییرات اساسی در حجم بودجه نظامی و امنیتی اسرائیل ایجاد شد و بار دیگر این رویکرد به اولویت اصلی صهیونیستها تبدیل شد، به این ترتیب بار دیگر اسرائیل خواستار کمکهای بیشتر امنیتی از آمریکا به ارزش ۲۰ میلیارد دلار برای مقابله با خطرات احتمالی ناشی از انتفاضههای عربی شد.
ب: جبهههای نظامی احتمالی:
ماتان ویلنائی وزیر امور داخلی سابق رژیم صهیونیستی سناریویی را با عنوان اسرائیل و جنگ احتمالی آینده پس از انقلابهای عربی مطرح کرد. بر اساس این سناریو در این جنگ به مدت یک ماه کامل روزانه هزاران موشک به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک میشود و مراکز تولید انرژی و زیرساختها و مؤسسات اقتصادی و شرط تمامی مورد موشک باران گسترده قرار میگیرد و شعلههای آتش از مراکز استخراج گاز زبانه میکشد.
طیف وسیعی از نخبگان امنیتی و استراتژیک رژیم صهیونیستی نابسامانیهای منطقهای را دارای نتایج گستردهای بر روند بازسازی ارتش اسرائیل میدانند. آنها معتقدند این ارتش باید نرمش کافی را از خود نشان داد و برای تقابل با تمامی انواع تهدیدات از جنگ کلاسیک گرفته تا مبارزه با نیروهای مقاومت و جنگ چریکی و مقابله با شرایط عدم وجود مشروعیت دولت از طریق تظاهرات در مرزها آماده شود.
بنی گانتس رئیس سابق ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی در این رابطه میگوید که دامنه تهدیدات موجود در نتیجه تغییرات منطقهای از زمان بروز انقلابهای عربی گسترش پیدا کرده و از سطح تهدید با چاقو به سطح تهدید با سلاح های هسته ای افزایش پیدا کرده است. تهدیدات گذشته نیز همچنان به قوت خود باقی مانده و در کنار آن تهدیدات جدیدی ایجاد شده که میطلبد اسرائیل در چندین جبهه با قدرت و اراده وارد عمل شود. علاوه بر این که بازیگر اصلی جدیدی در خاورمیانه روی کار آمده که همان افکار عمومی است.
تهدیدات موجود باعث می شود اسرائیلیها در بلند مدت به تجدیدنظر در ساختار نظامی جبهه جنوبی خود بپردازند. به این ترتیب ارتش اسرائیل به صورت ناگهانی خود را در برابر سه عرصه نظامی جدید میبیند : لبنان در شمال ، مصر در جنوب و حماس در نوار غزه. این موضوع بدان معنا است که اوضاع استراتژیک و نظامی خاورمیانه تغییر میکند و اوضاع امنیتی اسرائیل بدتر میشود و نیازمند این است اقدامات نظامی بیشتری در این مسیر صورت گیرد.
محافل امنیتی رژیم صهیونیستی خلاصه ای اولیه از انقلابهای عربی را به صورت زیر ارائه کردند:
۱- بیثباتی در منطقه که باعث کاهش مواضع دوستانه در قبال اسرائیل میشود.
۲- تزلزل در رسیدن به راهحل برای درگیریهای طولانی مدت با سوریه و لبنان و فلسطین.
۳- کاهش اهمیت مصر و سوریه به علت مشغول شدن به اوضاع داخلی و بالا رفتن تأثیر منطقهای ترکیه و عربستان.
۴- افزایش نفوذ اخوان المسلمین به علت اختلاف نظر آنها با لائیک ها در رابطه با اسرائیل.
ج: بازسازی مجدد ارتش اسرائیل
خیزشهای مردمی عربی باعث شد اوضاع اسرائیل به سمت بدتر پیش رفته و نفوذ آن در خاورمیانه کاهش پیدا کند. این روند رژیم صهیونیستی را مجبور کرد که در سامانه نظامی ارتش خود به صورت زیر تجدیدنظر کند:
۱- ایجاد قدرت و افزایش انبارهای مهمات و تجهیزات رژیم اسرائیل.
۲- بالا بردن بودجه جنگی این رژیم و ایجاد تغییر در ساختار ارتش.
۳- اتخاذ رویکرد بیشتر برای تقابل با تنشهای جدید و تعهد نسبت به سازگار کردن ارتش با چالشهای جدید.
۴- ایجاد اصلاحات ساختاری ریشهای در ارتش.
یکی از تغییراتی که فرمانده ارتش رژیم صهیونیستی بعد از خیزشهای عربی در دستور کار قرار داد [ بر اساس عبرتی که بیشتر درنتیجه عبرت های جنگ ۳۳ روزه به آن دست پیدا کرده بود] آماده سازی نیروهای نظامی خود برای ورود به درگیریهای غیرکلاسیک یا جنگ نامتقارن است. در ابعاد میدانی نیز یگان مهندسی ارتش اسرائیل اعلام کرد که برخی مسیرهای مواصلاتی در مرزهای مصر را مسدود کرده است. تل آویو دیوارهای شبکه ای جدیدی را در مرزها احداث میکند که عبور از آن غیرممکن است. این دیوارها به گونه ای است که حتی انگشت دست از آن عبور نمیکند و هیچکس نمیتواند دست خود را بر روی آن بگذارد. دیوارهای مذکور از طریق بالگردهای بزرگ در این مناطق مرزی نصب میشود و سرویسهای جاسوسی روند نظارت و کنترل اوضاع را در این مناطق در دست خواهند داشت.
افرایم سنیه معاون وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی برخی اقدامات نظامی در کوتاه مدت را برای همراهی با رویکرد جدید منطقه عربی مناسب دانست. این اقدامات عبارتند از:
۱- اشغال مجدد محور مرزی صلاحالدین بین غزه و مصر و تسریع در احداث دیوار مرزی.
۲- اصلاح ساختار ارتش بدون در نظر گرفتن فرضیههای ۳۰ سال گذشته مبنی بر دشمن نبودن مصر.
۳- افزایش تکیه به منابع گاز طبیعی.
۴- تقویت عناصر باقی مانده از محور موسوم به اعتدال عربی در منطقه نظیر اردن،تشکیلات خودگردان [و عربستان].
۵- تجهیز مجدد نیروهای ذخیره و استقرار یگانهای بیشتر در نوار غزه و کرانه باختری و مناطق مرزی برای جلوگیری از ایجاد هرجومرج.
۶- احداث دیوار در مرزهای بلندیهای جولان به بهانه جلوگیری از نفوذ فلسطینیها به مرزها.
تغییر در دیدگاه امنیتی اسرائیل
همچنین دیدگاههای امنیتی رژیم صهیونیستی قبل از سال ۲۰۰۶ مبتنی بر سه اصل بود:
۱- بازدارندگی
۲- هشدار
۳- تعیین تکلیف نهایی.
اما بعد از جنگ جولای ۲۰۰۶ و جنگ های غزه در سال های ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ و تحولات و نابسامانیهای منطقهای این رویکردها به نحو زیر تغییر کرد:
۱- حمایت
۲- سرکوب و جلوگیری
۳- ائتلاف با آمریکا
۴- ائتلافهای منطقهای
۵- سازگاری
همچنین انقلاب های مذکور نخبگان امنیتی رژیم صهیونیستی را به این اعتقاد رساند که اسرائیل باید دیدگاههای امنیتی خود را بار دیگر در مسیر تضمین رویکرد داخلی و تغییرات اساسی در ساختار ارتش ایجاد کند.
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع