غرب بسیاری از آثار علمی ایران را به سرقت برده است
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۲۸ تیر ۹۷ 0۰19
[ad_1]
او برای تحقیقهایی از این جنس، سفرهای بسیاری رفته و اسناد زیادی یافته است. گفتوشنودی که پیش روی شماست، برای بسط و فهم بیشتر نظریه وی انجام شده است.
*برخی معتقدند آنچه شما در کتابتان درباره نسبت ایرانیان با قاره آمریکا نوشتهاید نژادپرستانه است. در پاسخ به این ادعا چه پاسخی دارید؟
اینها ابتدا سعی میکنند هر ابتکاری را بیاهمیت جلوه دهند با این حرفها که مثلا: شما عقدهای هستید و چون نمیتوانید بی.ام.و، بنز و… را همچون غرب بسازید، دائم میگویید اینجا مال ما بوده و آنجا مال ما بوده! به این اشخاص باید گفت: چه ربطی دارد؟ این دو موضوع جداگانه است. شما وقتی فوتبالبازی میکنید که نمیتوانید وسط آن قوانین والیبال را اجرا کنید. ما فعلا داریم درباره تاریخ تمدن حرف میزنیم، شما بیا با سند تاریخی با من حرف بزن، چرا احساسی حرف میزنی؟ من میگویم: این سند تاریخی، این خط میخی در آمریکا کشف شده، شما بیا ردش کن و بگو این خط میخی نیست و با چنگال روی دیوار خط کشیده و رفتهاند!
من میگویم علاوه بر خط میخی، اقوامی را پیدا کردهام از قبیل کچوا که بسیاری از کلماتی را که بهکار میبرند، فارسی است. دستور زبانشان، ترتیب فعل و ضمیر و… مثل زبان فارسی است. همینطور آداب و سنن آنان کاملا ایرانی است. اگر کسی بخواهد روی زبان قدیم ایران کار کند، بررسی زبان این اقوام بهترین جاست. به این طریق میشود فهمید که مثلا دو هزار سال پیش، چه زبانهایی در ایران وجود داشته است، ولی ما واقعا غافل هستیم.
همانطور که اشاره کردم عشق به غرب غرب، کاری کرده که خط سیر علمی و دانشگاهیمان را خودمان تعیین نمیکنیم، بلکه غربیها برای ما تعیین میکنند! با نفوذ و نبوغی که دانشمندان غرب به خرج دادند، این آنها هستند که به ما میگویند: چه چیزی خوب است، چه چیزی بد است! دوست بسیار باهوشی داشتم که برای گرفتن مدرک دکترا به هلند رفته بود، روزی به استادش میگوید: میخواهم بروم ایران و این کار را ادامه بدهم. استاد گفته بود: نرو، همین جا بمان. دوستم جواب داده بود: نه، میخواهم بروم و این کارها را انجام دهم و روی دست شما بلند شوم. استادش گفته بود: محال است بتوانی کاری بکنی، چون این ما هستیم که به شما میگوییم کجا بروید و چه کار کنید، تو در آنجا کسی نمیشوی، همینجا بمان! اینها با یک یا چند واسطه، در بین اساتید ما در دانشگاهها هم نفوذ کردهاند و بدون اینکه خودشان بدانند، همان کاری را میکنند که غربیها میخواهند.
*با توجه به نظارت غرب در خصوص برملا نشدن تاریخ گذشته امریکا، در سفرهایتان برای تحقیق درباره این مسئله، با محدودیتی هم روبهرو شدید؟
من و یکی از دوستان وقتی میخواستیم از بولیوی به پرو برویم، یک ربع ما را پشت مرز نگه داشتند و بیآنکه بدانیم، روی کمربندهای ما فرستنده نصب کردند! درحالیکه ما دوتا آدم ساده بودیم، ولی برای اینها به قدری موضوع مهم بود که یک تیم جاسوسی را گذاشتند تا ما را تعقیب کنند! حتی در اتاق ما دستگاه استراق سمع گذاشته بودند! این کارها نشان میدهد که اینها خیلی احساس خطر میکنند؛ به همین دلیل اگر کشورهای آمریکای جنوبی کوچکترین تماسی با ایران برقرار کنند، آنها شدیدا تنبیهشان میکنند. به نظر من مردم پرو ایرانی هستند. کافی است دو تا فیلم مستند در همین رابطه به زبان اسپانیایی بسازید و بفرستید. در بولیوی، سرخپوستها واقعا از غربیها و حتی از مسیحیت هم متنفرند و بسیاریشان به میترائیسم برگشتهاند. چون غربیها به آنها گفتهاند: دینشان میترائیسم است، ولی طبق اسناد و مدارک خیلیهایشان مسلمان بودهاند.
تاریخ ندارند و جوانانشان از ما دعوت میکردند و میگفتند: برایمان از تاریخ بگویید تا بنویسیم. مردم بولیوی و پرو، یک صفحه تاریخ ندارند که بدانند پنجاه سال پیش چه اتفاقی برایشان افتاده است؛ به همین دلیل جوانان وطنپرستشان که خیلی فقیر هستند، خیلی به تاریخ علاقه دارند. آنها را عمدا در فقر مطلق و سکس لجامگسیخته نگه میدارند.
* برحسب تحقیقات شما، کدام نقاط اروپا، تحت تأثیر فرهنگ و تمدن ایران بوده است؟
در پرتغال سلسلههای ایرانی زیادی داشتهایم. قصه فاطیما را حتما میدانید. ما در شاخ آفریقا، تمدنهای رستمیه و فاطمیون و در زنگبار، امپراتوری شیرازیها را داشتیم. حتی کلمه اسپانیا هم از اصفهان گرفته شده و فارسی است.
کجای دنیا را بگویم که اقوام ایرانی در آنجا نبوده باشند؟ من سر این کتاب با آقای سنجابی ــ که معاون آمریکای جنوبی وزارت خارجه بود ــ شش، هفت سال پیش صحبت میکردم و ایشان خاطره خیلی جالبی میگفت. میگفت: در سفارتمان در ایتالیا به مناسبت یکی از جشنهای ایران، مراسمی داشتیم. سفیر بلغارستان آمد و به من گفت: خانمی هست که در بلغارستان در روستایی زندگی میکرده، در آنجا یک سنگ نوشته خیلی قدیمی بوده که او با کمک کارشناسها، آن را ترجمه میکند و میبیند نوشته که ما از اقوام ایرانی هستیم که به اینجا مهاجرت و این محل را برای سکنی انتخاب کردهاند. همین مسئله باعث میشود برود و ایران را ببیند. در چکسلواکی، پرتغال و تمام کشورهای دنیا، ریشههای اقوام ایرانی را میشود پیدا کرد. ما در مولداوی شاعری به نام ایگوویچ داریم که به زبان فارسی دیوان شعر دارد و میگوید: «رخت ز آه دلم گر نهان کنی چه عجب/ چگونه کسی شمع نهد در دریچه باد؟» همچنین شعرای فارسیزبان بزرگ دیگری هم در اروپا داریم. در مالزی و اندونزی که اصولا ایرانیِ دورگه هستند؛ تایلند و چین و ژاپن و … همین طور. در ژاپن هم اقوام «اینو» را داریم که من مقالهای دربارهشان نوشتم و خیلی هم به من توهین شد، ولی بالاخره جا افتاد.
* برای انجام دادن این تحقیقات با محققان کشورهای دیگر هم همکاری داشتید؟
من با آقای جهانگیر مظاهری صحبت کردهام و همچنین آقای آسایش که پایاننامه کارشناسی ارشدش درباره اقوام ایرانی در غرب است. آقای آسایش هشت سال سفیر ایران در شیلی بوده و در آنجا تحقیق و آثار ایرانی ازجمله بازارهایی را یافته است که نشان میدهد ما تا سیصد سال پیش هم با امریکای جنوبی از این طریق ارتباط داشتهایم. ایشان خاطرهای برایم تعریف کرد و گفت: یکبار سیاستمداران و دانشمندان امریکای جنوبی در جایی جمع شده بودند. یکی از دانشمندان مشهور سرخپوست امریکای جنوبی سخنرانی مفصل کرد و گفت: ما از نسل ایرانیها هستیم؛ ما میراثدار آن تمدنیم. بعد از سخنرانی رفتم و به او گفتم: خب بیا همینها را در تلویزیون ایران هم بگو. گفت: ما ایران امروز را قبول نداریم؛ ایران آن روز را قبول داریم!
آنها روی فریم فریم رسانههایشان برنامه دارند، اما روزنامهها و رسانههای ما تقریبا در اختیار اندیشه غربی هستند. جوانان ما از صبح تا شب، زیر بمباران حب غرب هستند که عمدهترین ابزارش همین صداوسیماست.
تاریخ به من یاد داده است که اگر شخصیتی بودم که میخواستم سرزمینی را فتح کنم، به بعضی از حوزهها مهره میفرستادم که یکی از آنها صداوسیماست؛ دیگری دانشگاهها و آخر سر به سراغ ارتش و نیروهای مسلح و این جور جاها میرفتم. خاکریز آخر ما، خاکریزهای جغرافیایی است. از آن گذشته، مسئله ما با آمریکا سر نفت و موشک و این حرفها نیست، بلکه بحث بر سر بود و نبود است.
واقعیت این است که این دنیا یا جای ایران است یا جای فرهنگ آنگولاساکسون که آمریکا و انگلستان جزئی از آن هستند و مطمئن باشید که نهایتا میروند. چیزی که من از تاریخ خوب یاد گرفتهام، این است که اروپا دنیا را به راحتی گرفت. انگار که دستهایی دنیا را به او تقدیم کرد. الان هم همان دست دارد به او میگوید: دنیا را پس بده و برو؛ تو امتحانت را پس دادی! من به جوانها این وعده را میدهم که غرب هر کاری که بکند به ضرر خودش هست، چون پشت این تاریخ یک اراده الهی است. برای همین جوانان ما اگر تاریخ را خوب میدانستند ــ نه تاریخی که غرب میگوید، بلکه تاریخ واقعی ــ متوجه میشدند که وقت رفتن غرب است.
* تحقیقاتتان برای نوشتن این کتاب، چند سال طول کشید؟
برای نوشتن این کتاب، بیست سال وقت گذاشتهام. حتی برای درک بهتر مسائل، سفرهایی هم به آمریکای جنوبی کردهام. من خیلی شوق و ذوق داشتم که این کتاب را چاپ کنم. شاید ارگانها یا وزارت امورخارجه استقبال کنند، اما متاسفانه کسی برای نگارش این کتاب از من حمایت نکرد و حتی مرا در یک بایکوت خبری قرار دادند! البته از کسی هم گلایهای ندارم؛ چون به قدری به این تمدن و این مردم مدیون هستم که اگر جانم را هم بدهم، کم است.
خوشبختانه در اصفهان توانستیم کنگرهای برگزار کنیم و یک عده از جوانان علاقهمند، در اینترنت حمایت کردند. بههرحال خاکریز اول را شکستم و این ماجرا خبری شد. اگر روی این مبحث کار شود، منافع سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی زیادی خواهیم داشت. در هر حال اگر میخواستم هر یک از جزئیاتی را که در کتاب هست به شکل مفصل تحقیق کنم، شاید سی جلد میشد. من نه فرصت و نه امکانش را داشتم. من فقط شروع کردم و کسانی که علاقه دارند، میتوانند پی آن را بگیرند.
انتهای پیام
[ad_2]
لینک منبع