روایت یک همافر از واقعه تاریخی بیعت همافران نیروی هوایی ارتش با امام خمینی(ره)
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۱۹ بهمن ۹۸ 4۰138
یکی از همافران نیروی هوایی ارتش واقعه تاریخی بیعت نیروی هوایی ارتش با امام خمینی(ره) در ۱۹ بهمن سال ۵۷ را روایت میکند.
به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا،کارکنان نیروی هوایی ارتش به خصوص همافران در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ در اقدامی تاثیرگذار یعنی بیعت با امام خمینی (ره)، انقلاب را به پیروزی نزدیک و بختیار را از ادامه تلاشش برای ابقای رژیم شاهنشاهی ناامید کردند.
در روزهای ۱۷ و ۱۸ بهمن اطلاعیه های در خانه های سازمانی کارکنان نیروی هوایی ریخته شده بود که از آنان برای شرکت در راهپیمایی ۱۹ بهمن دعوت میکرد. در این اطلاعیه نوشته بود «نوزده بهمن، خیابان ایران، ساعت ۶ صبح»
اداره ضد اطلاعات ارتش که از ماجرای ۱۹ بهمن باخبر بود، از کارکنان نیروی هوایی خواست تا از هرگونه تجمع خودداری کنند. در اطلاعیه ای که از سوی نیروی هوایی صادر شده بود، از تمامی کارکنان خواسته شد که در راهپیمایی ای که روز ۲۰ بهمن قرار بود برای حمایت از رژیم شاه در میدان بهارستان برگزار شود شرکت کنند.
صبح روز ۱۹ بهمن در حالی که هیچ کس انتظار حضور تعداد کثیری از کارکنان نیروی هوایی در خیابان ایران را نداشت. خیابان مملوء از آبیپوشان نیروی هوایی شد. برخی از این کارکنان با لباس شخصی آمده بودند و آنجا لباس نظامی پوشیدند. همافران همچنین دست نوشته هایی در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود«از طاغوت گذشتیم، به ملت پیوستیم، قطره ای از ارتش امام خمینی» مراسم بیعت تاریخی کارکنان نیروی هوایی با امام خمینی با کمی تأخیر درساعت ۱۰ صبح روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ آغاز شد.
در این مراسم ابراز وفاداری به امام خمینی به صورت رژه نظامی انجام گرفت و فرمانده همافران با بلندگوی دستی ، ان گونه که در سان های رسمی معمول است، از امام خمینی، با خطاب کردن فرمانده کل قوا، اجازه خواست تا نظامیان رژه را در پیشگاه ایشان آغاز کنند. سپس رژه با اجازه امام خمینی انجام شد. یکی از سربازان نیروی هوایی اعلامیه کارکنان نیروی هوایی را قرائت کرد. متن اعلامیه به شرح ذیل بود:
«به پیروی از قائد اعظم حضرت آیت الله العظمی امام خمینی و به پشتیبانی از ندای حق طلبانه ملت ستمدیده ایران، همگام و همصدا با همافران پایگاههای شاهرخی همدان، وحدتی دزفول، بندرعباس، بوشهر، اصفهان، شیراز همافران هوانیروز اصفهان و کرمانشاه تا سرنگونی رژیم طاغوتی و به ثمر رسیدن انقلاب ملت آزاده ایران از هیچ کوششی دریغ نخواهیم نمود و تا آخرین قطره خون مبارزه خواهیم کرد. بدین وسیله اعلام میداریم که در موارد ذیلکوشا خواهیم بود.
– از وسایل و تجهیزات که از پول ملت ایران خریداری شده اند تا پایان جان جلوگیری خواهیم کرد.
– افراد مزدور سازمان سیا را که در لباس مستشاران آمریکایی در ایران باقی ماندند، معدوم خواهیم کرد.
– چنانچه کودتایی به وسیله مزدوران رژیم صورت پذیرد ما با تمام وجود با آن مقابله خواهیم کرد.»
پس از قرائت قطعنامه، حضرت امام خمینی در سخنانی خطاب به کارکنان نیروی هوایی فرمودند:«درود برشما سربازان امام عصر سلام الله علیها . همانطور که فریاد زدید، تا کنون در خدمت طاغوت بودید. طاغوتی که تمام هستی ماها را ساقط کرد. طاغوتی که خزائن ما را تهی کرد. طاغوتی که ما را برده خارجی ها کرد. از امروز در خدمت امام عصر سلام الله علیها و در خدمت قرآن کریم هستید. قرآن کریمی که سعادت همه بشر را بیمه کرده است. قرآن کریمی که هرکس در زیر بیرق او واقع بشود، در دنیا و آخرت سعید است… ما امیدواریم که با هم پیوستگی به هم بتوانیم این طاغوت ها را تا آخر از بین ببریم و به جای او یک حکومت اسلامی برپا کنیم که مملکت ما برای خودمان باشد و همه چیز ما به دست خودمان باشد. ما میخواهیم که سرنوشت ما را خودمان تعیین کنیم، نه سفارت آمریکا و سفارت شوروی… ما می خواهیم ارتش ما آزاد باشد، اسرائیل در آن تصرف نکند، آمریکا در آن تصرف نکند. درود بر شما پرسنل نیروی هوایی که قدر نعمت خدا را دانستید و به دامن قرآن پیوستید. درود بر شما که ترک کردید حکومت طاغوت را و به حکومت الله پیوستید. من امیدوارم که سایر اشخاصی که در آن خدمت هستند، آنها هم وظیفه خودشان را بفهمند و به ملت بپیوندند. ما صلاح همه شما را میخواهیم، میخواهیم شما آزاده باشید. ما میخواهیم که مملکت را شما مستقل کنید و ما میخواهیم که دیگران، کسان دیگر، کسانی که میخواهند در شما تصرف بکنند، اینها نباشند. دست اجانب کوتاه باشد. خداوند نصرت به همه شما عنایت کند. باید این نهضت را حفظ کنید تا ان شاءالله به آخر نقطه و نهایت که قیام یک حکومت عدل انسانی اسلامی است به جای یک حکومت طاغوت.»
سرهنگ سلیمان جوکار یکی از همافران حاضر در این روز تاریخی بود . او در سال ۱۳۳۶ در روستای مانیزان شهر ملایر متولد شده و در سال ۱۳۵۳ با مدرک دیپلم به استخدام نیروی هوایی ارتش درآمده است. دوره های آموزش عمومی را در آموزشگاه همافری و دوره تخصصی الکترونیک را در مرکز آموزش های نیروی هوایی گذرانده و سپس دوره تخصصی هاواک را در پایگاه مهرآباد جنوبی فرا گرفته است و در سال ۱۳۵۴ به فرماندهی آماد و پشتیبانی نیروی هوایی منتقل شده و خدمت رسمی خود در ارتش را شروع کرده است.
سرهنگ جوکار میگوید: در سال ۱۳۵۷ با شروع تحرکات انقلابی مردم ایران علیه رژیم شاه در شهرهای تهران تبریز قم و … من به همراه دوستانم در منطقه نظام آباد تهران در راهپیماییها شرکت میکردیم، البته لباس شخصی میپوشیدیم تا شناسایی نشویم. از طرفی در محیط کار هم شاهد بیعدالتیها و تبعیض بین افراد درجه دار و همافر از نظر محل صرف غذا و سایر موارد بودیم و به همین دلیل همراه با همکارانم علیه آن وضعیت اعتراض کردیک که سرانجام منجر به اعتصاب غذایی ما شد.
ارشد ما ستوان کیقباد بود که به تهدید من و همکارانم میپرداخت. ما به امید رهایی از آن وضعیت حمایت خود را از امام خمینی بیشتر کردیم. اعلامیههای ایشان را می خواندیم و بین افراد توضیح می کردیم. چند روز بعد هم به طور کلی ناهار کارکنان قطع شد و ما به ایجاد آشوب و آتش روشن کردن و سایر اقدامات در محل کار میپرداختیم. فرمانده ما سرگرد پروانه با ما هماهنگ بود. او اقدامات ما را به مقامات بالاتر گزارش نمیکرد و ما نیز روز به روز بر اقدامات انقلابی خود می افزودیم. بعد از ورود امام خمینی به کشور و بیان پیام ایشان در بهشت زهرا(س) خطاب به ارتشیان، علاقه ما به انقلاب اسلامی بیشتر شد و در صدد برآمدیم تا یک حرکت منسجم و موثر برای انقلاب اسلامی انجام دهیم.
در آن زمان مشکل اساسی ما نداشتن وسایل ارتباطی مناسب بود و سرانجام در همان محل کار از طریق همکاران که حدود ۶ نفر بودیم متوجه شدیم قرار است در محضر امام حاضر شده و رژه برویم. دو نفر از همکاران ما به نامهای محمد رضا دین وری و طیار رفیعی در این مسئله پیشتاز بودند و برنامهریزی میکردند که آنان به اتهام عضویت در گروهک ها سرانجام دستگیر و از نیروی هوایی اخراج شدند.
قرار ما برای حضور در واقعه نوزدهم بهمن، میدان بهارستان بود در منزل شلوار و پیراهن نظامی خود را پوشیدیم ولی فرنج و کلاهمان را داخل کیف گذاشته و همراه خود بردیم. همه افراد در میدان بهارستان تجمع کردند و سپس با پوشیدن فرنج و گذاشتن کلاه خیلی مرتب در محضر امام در مدرسه رفاه حاضر شده و عکاس روزنامه کیهان حسین پرتوی هم از ما عکس گرفت و در روزنامه چاپ کرد.
در آن زمان ما ترسی از مبارزه با رژیم پهلوی نداشتیم و با این که یک فرزند چهار ماهه داشتم و همسرم نیز در تهران هیچ آشنایی نداشت در راهپیماییها و واقعه نوزدهم بهمن شرکت کردم. هدف ما فقط پیروزی انقلاب اسلامی بود که سرانجام انجام شد. در آن روز ضربه بزرگی به رژیم پهلوی وارد شد و افراد رژیم پهلوی هم ناچار شدند خود را کشید کنار کشیده و تسلیم مردم شوند.
انتهای پیام/