اهمیت شیخ فضلالله نوری به روایت داوری ادرکانی/ منذر نگاه پدیدارشناسانه به تاریخ داشت
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۹ اسفند ۹۵ 3۰19
[ad_1]
خبرگزاری فارس ـ گروه تاریخ: رضا داوری اردکانی رییس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی: سی سال پیش که مرحوم ابوالحسنی را دیدم که روحانی بودند، اما در زی روحانیت نبودند، ملاقات کردم، هرگز تصورش را هم نمیکردم که روزی دریغاگوی ایشان باشم، ولی حکم این چنین بوده است.
آشنایی من با مرحوم آقای ابوالحسنی اینطور اتفاق افتاد که شبی مرحوم آقای لنکرانی به من تلفن کردند که من باید شما را ببینم و توضیح دادند که نمیتوانند از منزل بیرون بیایند و چارهای نیست جز اینکه من خدمتشان برسم. بعد با این تعبیر گفتند که یکی از دوستان من میآیند و شما را به منزل من میآورند.
وقتی آقای ابوالحسنی آمدند، من دیدم ایشان خیلی جوان هستند و آقای لنکرانی حدود ۹۵ سال سن داشتند. پرسیدم: «شما دوست آقای لنکرانی هستید؟» گفتند: «نه، من شاگرد ایشان هستم». در راه که میرفتیم، کمکم حس کردم که این جوان، پیر است. آن روز نمیتوانستم پیشبینی کنم که مورخ نامداری میشود که امروز اینگونه از او تجلیل میشود.
ارتباط ما پنج شش سالی ادامه داشت و بعد ایشان همه وقتشان را صرف مطالعه کردند و توفیق زیارتشان کمتر دست میداد، اما گاهی مطالبی را که داشتند و فکر میکردند به درد من میخورد، برایم میفرستادند. برای من بسیار مهم بود که بدانم درک ادیب پیشاوری از سیاست زمان خود، یعنی دهه ۳۰ چگونه بوده است. درک عمومی امروز ما و جهان از امریکا با درک افراد در دهه ۲۰ و ۳۰ میلادی بسیار متفاوت است. درک افراد درّاک چیز دیگری است و درک عمومی حساب دیگری دارد.
مرحوم ابوالحسنی انسان بزرگی بود، لکن من از شخص سخن نمیگویم و از ویژگیهای شخصیتی و علمی ایشان سخن میگویم. در تاریخنویسی گفته میشود که مورخ باید بینظر باشد، اما باید در معنی بینظری در تاریخ دقت کرد. اگر مقصود، انصاف و راستگویی است، مورخ باید راستگو و امانتدار باشد، اما اگر اینگونه تلقی شود که مورخ نباید تعلق داشته باشد، در علم، بیتعلق شدنی نیست. همه اهل علم، حتی علمای علوم طبیعی، به مطلب مورد پژوهش خود تعلق خاطر دارند یا بهطور کلی تعلق خاطر دارند.
در علوم انسانی بیتعلق بودن برای عالم معنی ندارد. پژوهشگری که بیتعلق است، حداکثر میتواند مجموعهای از اطلاعات و آمار و اسناد را گردآوری کند و هدف، معلوم نیست.
مورخ هم تعلق خاطر دارد و اگر به تاریخ مراجعه کنید، همه مورخان بزرگ تعلق خاطر داشتهاند. بیهقی اگر تعلق خاطر نداشت، سرنوشت دیگری میداشت. مرحوم ابوالحسنی هم تعلق خاطر داشت، اما مورخ امینی بود. درست مینوشت.
تعلق خاطر داشتن به معنی تحریف کردن نیست. مرحوم ابوالحسنی هر چه در تاریخ نوشته، مسئله و مطلبی در باره اسلام بوده و گفته است که چیزی را به اسلام و دین نبندیم و دین را به چیزی که به آن ارتباط ندارد، ملحق نکنیم. لازمه این کار نگاه پدیدارشناسانه به تاریخ بود. ایشان بعدها فلسفه خواند، اما هنگامی که شروع به تاریخنگاری کرد، فلسفه نخوانده بود، اما نگاه پدیدارشناسانهای به تاریخ داشت. حادثهای که اتفاق میافتد آثار و نتایجی دارد و باید از خود سئوال کنیم برای اعتقادات و عالم ما چه ارمغانی میآورد و چه چیزهایی را میبرد؟ مورخ باید چنین پرسشی را مطرح کند و اگر این سئوال را نپرسد، معنی حادثه را نمیفهمد و مورخی که معنی یک حادثه را نفهمد، شرح آن حادثه برایش دشوار میشود.
بنابراین بینظری مورخ به معنای راستگویی است و نه به معنای بیتعلقی، زیرا انسان بیتعلق، قدم در راه کمال نمیگذارد و به کمال نمیرسد.
مرحوم ابوالحسنی به هر جا توجه کرده، نسبت آن مطلب را به دین در نظر داشته است. حتی در بررسی احوال فردوسی، به اعتقادات او توجه کرده است. درباره صفویه هم که مینویسد، از همین منظر نگاه میکند و چه مبارک که کسی حوادث تاریخی را از منظر دین ببیند و از عهده برآید و با سعه صدر این کار را انجام بدهد که به نظر من مرحوم ابوالحسنی از عهده برآمده است. از جمله کارهایی که در باره مشروطیت کرده که به نظر من کار درخشانی است، البته همه آثار ایشان خوب است.
بار اول که به منزل مرحوم لنکرانی رفتم، متوجه شدم که کوچه ایشان به نام شیخ فضلالله نوری است و هر بار که نام وی را میبرد، «روحی له الفدا» میگفت. من تا پیش از آن، عمق ارادت مرحوم لنکرانی را نسبت به مرحوم شیخ فضلالله نمیدانستم. مسئله شیخ فضلالله نوری هنوز هم مسئله پیچیدهای است و چندان روشن نیست، گرچه مرحوم ابوالحسنی از کسانی است که بر این مسئله نور تابانده است.
اهمیت شیخ فضلالله در این بود که مشروطه را میشناخت و آقای ابوالحسنی به درک و فهم شیخ فضلالله نوری از دوران خود رسیده بود. اینکه ما نظر شیخ فضلالله را بپذیریم یا نپذیریم یک مطلب سیاسی و موضوع دیگری است، اما درک تاریخی چیز دیگری است.
آقای ابوالحسنی بیعلاقه به سیاست نبود، اما در درجه اول یک عالم محقق و دانشمند بود و حیف بود که به این زودی از میان ما برود و ما از آثار بسیار مهمی که میتوانست بنگارد، محروم شویم.
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع