توکلی:شکست پروژه جهانی «نظام انحصارات بین المللی» در نهضت تحریم
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۱۶ شهریور ۹۵ 0۰19
[ad_1]
خبرگزاری ـ گروه تاریخ: یعقوب توکلی:تاسفی که همیشه میخورم این است که تحقیقی درباره نهضت تنباکو انجام دادم از منظر شکلگیری فرآیند امپریالیسم و انحصارات و اجرای این فرایند در همه بخشهای دنیا و تنها مقاومت جدی در برابر این نظام انحصارات در ایران در نهضت تنباکو. متاسفانه دادم به یک آقایی که تایپ کنند، هیچ وقت نتوانستم پیدا کنم. بحثم درباره مسئلهای بود بنام «اصل تقسیم بین المللی کار» بنا بر اصل تخصص و شکل گیری نظام انحصارات و مقابله با آن در نهضت تحریم تنباکو است.
*بسترهای شکل گیری نظریه استعماری «انحصارات بین المللی»
ایده سرمایه داری و ایده تجارت این بود که در کشورهایی که با آنها تجارت داشتند، برای آنها مزیت مطلق داشته باشد و در تعامل با این کشورها، همیشه میزان صادرات شان بر واردات شان بچربد و به این صورت بتوانند دست بالاتری در جذب طلا و مسکوکات ارزشمند این تجارت داشته باشند تا از این طریق قدرت برتری خود را در داشتن طلای بیشتر تثبیت کنند. این در اقتصاد سرمایه داری کلاسیک مطرح بود.
تا زمانی که آدام اسمیت نظریه «مزیت مطلق» را مطرح کرد که الزاماً به این معنا نیست که ما باید در تعامل اقتصادی تراز تجاری مثبت به نفع ما باشد، بلکه نفس تجارتی که صورت میگیرد و این جابه جایی ثروتی که شکل میگیرد برای ما میتواند تولید منبع کند. این تجارت را باید با کشورهایی انجام دهیم که در تولید یک کالا دارای مزیت مطلق هستند؛ یعنی جنس و کالا که میتواند برای ما تبدیل به سرمایه اولیه شود، از سرزمینی خرید کنیم که در آن سرزمین این کالا ارزانتر تولید میشود و به دلیل اینکه در آنجا ارزان تولید میشود، می توانیم آن را ارزان بخریم. اگر میخواستند همان کالاها را در کشور خود تولید کنند، برای آنها مزیت مطلق ایجاد نمیکرد. اما با وجود اینکه این نظریه در فضای اقتصاد بین الملل شکل گرفت، دیوید ریکاردو نظریه تقسیم بین المللی کار را مطرح کرد؛ یا به عبارتی «اصل تخصص».
ایده ریکاردو این بود که ما به جای اینکه بخواهیم با یک کشور در تولید یک کالا وارد معامله بشویم، بیاییم شرایط را به گونهای ایجاد کنیم که آن کشور در یک کالای خاص تخصص پیدا کند و ما از طریق تجارت در این کالای خاص بتوانیم هم منافع ناشی از آن را ببریم و از این طریق بدلیل اینکه قدرت تعیین قیمت را داریم- چون تنها خریدار هستیم- و بعد قدرت فرآوری و تبدیل آن را داریم و قدرت تعیین قیمت فروش آن را داریم- چون تنها فروشنده باز ما هستیم- اینجا برای ما مزیتهای مختلفی را تولید میکند لذا آمدند در مورد کشورها مطالعه کردند که کشورهای مختلفی که تحت سلطه غرب هستند، هر کدام از اینها در چه کالاهایی میتوانند مزیت داشته باشند.
*استفاده از ظرفیتهای اقتصادی مناطق مختلف جهان در نظام انحصارات بین المللی
بعد از شکل گیری این قضیه، شاهد این هستیم که در نظام سرمایه داری، یک تحول جدیدی صورت گرفت. چون فضای اقتصاد معطوف به تجارت آزاد بر مبنای رقابت بود. این اقتصاد رقابتی بخش زیادی از فرصتهای سرمایه داری و سرمایه داران و کارخانه داران را معطوف به مشکلات ناشی از رقابت میکرد؛ چون رقبا یکدیگر را حذف میکردند؛ احیاناً وارد معاملات سیاسی علیه یکدیگر میشدند. تقریباً از نیمه دوم قرن نوزدهم انحصارات بین المللی شکل گرفت. اینها شرکتهای چند ملیتی را با هم متحد کردند، هزینههای ناشی از سرمایهگذاری تولید و تجارت را به شدت کاهش داد و منافع و قدرت سرمایه داری را روزافزون کرد. این افزایش قدرت انحصارات در اواخر قرن نوزدهم منتهی به این میشود که اینها بتوانند سرزمینهای دوردست را در مسیر انحصار خودشان تعریف کنند و آنها را مجبور به انجام این کار کنند که برای آنها کالا تولید کنند. مثلا استند جونز در سال ۱۸۸۶عبارتی دارد که میگوید امروز پنج بخش جهان مالیات بده ما هستند: زمینهای روسیه و آمریکای شمالی مزارع غلات ما هستند؛ کانادا و سرزمینهای بالتیک جنگلهای ما هستند؛ استرالیا گوسفندان و آمریکا گلههای گاو ما را نگهداری میکنند؛ استرالیا نقره، چین چای و کالیفرنیا طلای خودشان را برای ما میفرستند، از هند شرقی قهوه و شکر و ادویهجات به سوی سواحل ما روان است، فرانسه و اسپانیا باغ های شراب ما و مدیترانه باغ های میوه ما هستند؛ پنبه را از آمریکا و بخشهای دیگر جهان میگیریم. این یک گزارشی است که به اصطلاح در اوج قدرت سرمایهداری انحصارات شکل گرفت.
مثلا اسپانیا، کوبا را در تصرف خودش دارد، لذا سراسر کوبا زیر کشت شکر میرود. سراسر سودان زیر کشت پنبه میرود، مصر زیر کشت پنبه میرود، بخشهایی از هند کاملا زیر کشت کنف میروند و نقطه جالب اینکه همه این کشورها که به انحصارات آمدند، در آنجا سرمایهگذاری کردند و یک کالا را بر اساس اصل تقسیم بین الملل کار در کشوری تولید میشود، کالاهایی که تولید میشوند هیچ کدام ماهیت غلهای ندارند؛ یعنی اینطور نیست که مردم آن کشور بتوانند به واسطه تولید آن کالا از کشورهای سرمایه دار حاکم بی نیاز شوند. پنبه را مردم نمیتوانند بخورند، کنف را همینطور، یا در کوبا که شکر تولید میشود، در برزیل قهوه تولید میشود، در مصر پنبه تولید میشود، هرکدام از اینها باز محتاج به یک قدرت ماوراء هستند.
*قراردادهای رویتر و رژی: استفاده از ظرفیتهای اقتصاد ایران تحت نظام انحصارات بین المللی
اگر شما کتاب ایران نوشته آقای لرد کرزن را ببینید در تمام مناطقی که رفته، یکی از گزارشهای قابل توجهی که دارد، مواد و موضوعات تولیدی و کشاورزی مناطق مختلف است؛ چه میزان گردو تولید میشود، چه میزان تنباکو تولید میشود. آمار مناطق مختلف را اینها به این صورت درآوردند. لذا در مورد کشورهای مختلف به یک خط تفاهمی رسیدند که هرکدام از این کشورها چه کالاهایی را به صورت مشترک میتوانند تولید کنند. مثلاً ایران در تمام مناطقش، تنباکو چیزی است که وجود دارد و تولید میشود و این خط مشترک حساب میشود.
در اینجا میبینیم که دو قرارداد انحصاری به ایران تحمیل میشود: یکی قرارداد رویتر و بعد از آن قرارداد تنباکو. پیش از این ما در کشور عثمانی شاهد طیف گستردهای از این قراردادهای انحصاری هستیم؛ مثلا قراراداد انحصاری ساخت راه آهن برلین- بغداد- کویت در سال۱۸۸۱ که در راستای کودتای انگلیسها علیه دولت کویت انجام میداد. این مسئله لشگرکشی که به خلیج فارس میکنند و کویت را گلوله باران میکنند و این برنامه ملغی میشود و حاکم کویت استعفا میدهد و برادرش جانشین میشود. همچنین قرارداد امتیاز انحصاری کشیدن سیم تلگراف خانقین تهران – بوشهر۱۸۶۳، امتیاز خط تلگراف انگلیس به هندوستان از طریق خاک ایران باز با امتیار انحصاری ۱۸۷۵، امتیاز رویتر ۱۸۷۲که لرد کرزن میگوید: این عجیبترین امتیازی است که در طول تاریخ وجود داشته است؛ نظیر ندارد. به موجب این امتیاز، یک کشور تمام منابع خودش را به یک کشور تفویض میکند. میگوید: ما ماندهایم که چرا دولت حاکم در ایران تن به این مسئله داد و لذا مقاومت مرحوم ملا علی کنی در برابر این امتیار بسیار ستودنی است؛ ایستادگی مردانهای که میکند؛ که ناصرالدین شاه پیغام میدهد به سپهسالار میرزاقاسم خان که نباید نخست وزیر از کشتی پیاده شود و قرارداد باید لغو شود و این جزو افتخارات روحانیت شیعه است. باز میبینیم که سرمایه داری انحصاری رها نمیکند و بعد از ابطال امتیاز- تقریبا ۱۰سال بعد- امتیاز انحصاری تخصیص بانک شاهنشاهی را به رویتر میدهند. در ۱۸۸۹ امتیاز انحصاری تنباکو –که معروف به امتیاز رژی است- به انگلیسیها داده میشود. در اینجا ما شاهد شکل گیری یک مخالفت سراسری هستیم.
*بسترهای تاریخی قرارگیری مرجعیت در کانون قدرت تشیع
ما در دوره صفویه تا پهلوی چند دوره و طیف همکاری و تعامل علما با حاکمیت را داریم؛ در دوره صفویه این همکاری مشارکت در حاکمیت است. بعد در دورهی افشار به نوعی فاصله گرفتن و حتی تخاصم منتهی میشود؛ تا جایی که به کشتن ملا باشی ایران کشیده شد و در ماجرای دشت مغان شکم او را پاره میکنند و هیچ کس جرئت نکرد به او نزدیک شود. اینقدر این فشار و تهدید جدی میشود. نادرشاه به نجف آمد که پیمان نجف را به علمای شیعه و سنی تحمیل کند و هیچ کدام جرئت نمیکردند در حضور نادرشاه مخالفت کنند. خب البته بعد از خروج نادر از نجف، قضایا به سرجای اولش برمیگردد. در دوره اول قاجار ما شاهد همکاری و همراهی علما با حاکمیت قاجار هستیم؛ به خاطر دفاع از سرزمین شیعه؛ چون سرزمین شیعه از یک طرف تحت فشار دولت عثمانی است و با او سابقه جنگ در دوره صفویه، افشاریه و زندیه را دارد؛ از طرفی حالا یک دولت جدید قدرت پیدا کرده که از طرف علما «دولت کفر» تلقی میشود و در طرف مقابل هم اتفاقاً این نظر به طور جدی وجود دارد و آن نامه مشهور رویتر به امپراتوری روسیه است که میگوید ما الان به شما به چشم نمایندگان دین مسیح نگاه میکنیم، علیه –نعوذباالله- پیروان کفر محمدی دارید میجنگید.
این نگاه مشترک غرب صلیبی را علیه ایران و مسلمانان نشان میدهد. اینجا همکاری علما هست و فتوای حضور در میدان جنگ است اما بعد از قرارداد ترکمنچای این فاصله گیریها آرام آرام شکل میگیرد و با نوشتن کتاب «اوایلالایام» سید احمد نراقی به سمت تئوریزه شدن پیش میرود؛ یعنی احمد نراقی که در جریان جنگ فتوای جهاد و جنگ میداد و به همراه بقیه رزمندگان و علما دیگر در جنگ شرکت میکرد، آنجا نظریه ولایت فقیه را در اوایل الایام مطرح میکند. اما در اینجا یک اتفاق مهم هم دارد رخ میدهد که به نظر من باید به این اتفاق توجه کرد.
آن اتفاقی که شکل میگیرد پیروزی مجتهدین و اصلیون است و از اینجا قدرت مرجعیت به عنوان یک کانون قدرت جدید حول محور آقای وحید بهبهانی مجتهد بزرگ عالم تشیع و ملا محمد حسن صاحب جواهر شکل گرفت و در زمان جانشینی شاگرد ایشان، شیخ مرتضی انصاری، این مرجعیت به وحدت رسید؛ یعنی تمام جهان اسلام و تشیع حول مرحوم شیخ مرتضی انصاری به وحدت رسیدند و ایشان تنها مرجع شیعه شدند. اینجا این کانون قدرت به عنوان یک کانون قدرت معنوی معنا پیدا کرد که از قضا در مباحث جامعه شناسی اسم آن را «اطاعت اختیاری» گذاشتند که در مقابل اطاعت اجباری دولت ها است.
ما اینجا اطاعت معنوی داریم و این اطاعت اختیاری حول مرجعیت آرام آرام معنا پیدا کرد و در زمانی که مرحوم شیرازی مرجعیت را برعهده میگیرد، هر چند مرجعیت او مثل مرجعیت مرحوم شیخ انصاری علی الاطلاق نیست، اما وقتی که مسئله مواجه در برابر قرارداد انحصاری توتون و تنباکو به وجود میآید میبینیم که همه علمای بغداد توجهشان به مرجعیت میرزا در سامرا است.
*شکست پروژه جهانی نظام سرمایه داری در ایران
جامعه ما متونی دارد که ما می توانیم به آنها مراجعه کنیم، مانند کتابهایی از شیخ حسن کربلایی و اظهار نظرهایی که وجود دارد و مردم متوجه شکل گیری این جریان انحصاری و سیطره اقتصادی و بعد همراه با آن سیطره فرهنگ غرب و انگلستان در کشور هستند. این مسئله به درستی به علما منعکس میشود و جالب اینکه تنها جایی است که در دنیا در برابر امتیاز انحصاری مقاومت میشود و مقاومت مردمی آگاهانه شکل گرفت و توانست پروژه بزرگ سرمایه داری بین المللی را در هم بشکند، اینجا در جنبش تحریم تنباکو بود. حالا چه قدرتی توانست این وحدت را ایجاد کند، قطعا این قدرت ناسیونالیسم نبود – حرفی که حتی جان فوران هم میگوید؛ ناسیونالیسمها با روشن فکرها همراه شدند ـ و توانستند چند ایده هم بدهند ـ منتها قدرت اصلی که ایجاد شده بود، قدرت رهبری روحانیت و مسئله مرجع تقلید به عنوان نایب امام صورت میگیرد. تخم سیاست در دل روحانیت کاشته شد برای بار اول! در جامعه ایران مسئله مرجعیت در ایران معنا پیدا کرد و وزنه قدرت مرجعیت خودش را نشان داد؛ که هم از قدرت سلطنت در ایران و هم از قدرت استعمار خارجی بیشتر بود.
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع