«خروج اضطراری» از زندگی مدرن شهری
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس
31 شهریور 95
7۰27
[ad_1]
باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا» – علی رحیمی
«خروج اضطراری» را باید در زمره نمایشهای خوش فرم و مخاطبپسند شهریورماه بدانیم، نمایشی که اگرچه توسط یک گروه جوان و جویای نام به اجرا در آمد؛ اما به واسطه نگاه درخور تقدیرش به مسائل اجتماعی- فرهنگی روز جامعه، ردپای ماندگاری برای خود در ذهن مخاطب به یادگار گذارد.
نمایش داستان زندگی یک زوج جوان به نام حسین و تاراست که قصد دارند مراسم ازدواج خود را به دور از هیاهوی شهری، در ویلایی در شمال برگزار کنند. در آنجا متوجه میشوند لیلا دوست تارا و نامزد سابق حسین، با فرهاد برادر حسین طرح دوستی ریخته و در ویلای او زندگی می کند. حضور لیلا به دغدغهای برای این زوج جوان تبدیل میشود؛ چرا که لیلا تهدید میکند هرآنچه از گذشته و ارتباطات قبلی آنان میداند در مراسم ازدواجشان بیان خواهد کرد. حسین به فرهاد پناه میبرد و او که خود را روشنفکری منزوی میپندارد و مدتی است برای دوری از چالشها و جنجالهای شهری به آنجا پناه آورده، اهمیتی به موضوع نمی دهد و خود را درگیر ماجرا نمیکند و …
روابط افراد اگرچه در نگاه اول زیر چتر رخدادهای در هم تنیده نمایش مستتر شدهاند؛ اما زمانی که در تقابل با زندگی سنتی شخصیت «عطا»، مستخدم ویلا قرار میگیرند، پرده از دغدغهای برمیدارند که سالهاست بر زندگی شهری چنبره زده است: بی تفاوتی و گسیختگی عاطفی یک زندگی شهرنشینی…
به دیگر سخن، «خروج اضطراری» را باید به نوعی نمایش راه فرارهایی دانست که عقلانیت شهری از دل تحریکات عصبی، شیوارگی، تعلقات جزئی و خاص، برخوردهای احتیاطآمیز، احساس تنهایی و انزوا، از خود بیگانگی و ارزشزدایی از هنر و دیگر وجوه فرهنگ انسانی بیرون میکشد تا بر روابط میان فردی مستولی شود. انتخاب هوشمندانه چنین عنوانی نشان از تفکر خلاق نمایشنامهنویسان دارد. آنان به واقع دنبال راه فرار هستند، فرار از بیقیدی، زندگیهای پوچ و بیمفهوم و همه آنچه که زیر لوای عقلانیت خودخواهانه، انسانیت را به سخره گرفته است و این نمایش به واسطه این نگاه ارزشمند است.
«خروج اضطراری» در اجرا نیز اگرچه با کاستیهایی همراه است؛ اما به واسطه خلاقیت گروه کارگردانی، چیدمان ساده و در عین حال اصولی، بازی روان شخصیتها و … این اعتماد را در مخاطب ایجاد میکند که تمام توان خود را در مسیر القای تفکر نویسندگان به مخاطب به کار بسته است.
مهرداد مصطفوی برای تحقق این هدف آرمانی در گام اول نمایش را در یک پرده خلاصه و سعی میکند بدون قطع نور و یا تغییر در میزانسن، وقفههای زاید را از نمایش بزداید و برای این منظور این ملودرام را به یک پرفورمنس بدل کند. پرفورمنسی که اگرچه میتوانست نقطه بدل به قوت نمایش شود؛اما شاید یک اشتباه سهوی و ساده باعث شد تا در عمل به یک نقطه ضعف بزرگ تبدیل میشود. نقطه ضعفی که علت اصلی آن را باید در همپوشانی بیدلیل تصاویر ویدئویی با اجرای پرسوناژها جستجو کرد.
او در حقیقت قصد داشت از توان ویدئو برای ممانعت از ورود افکار پریشان در ذهن مخاطب استفاده کند تا با خروج هر بازیگری ذهن مخاطب با او از صحنه خارج نشود و به کنکاش نپردازد و با این اقدام خلاقانه قصد کرد بازیگرانی که صحنه را –که تداعیگر داخل ویلایی در کنار دریا بود- ترک میکنند، در کنار دریا نمایش دهد تا مخاطب علاوه بر تماشای بازی پرسوناژها در جلوی صحنه، رفتار بازیگرانی که از صحنه خارج شدهاند را نیز ببینند؛ اما تداخل این تفکر با ایده دوم مصطفوی که عدم خروج بازیگران از صحنه –که دلیل اصلی آن را باید در تعلیق جستجو کنیم- بود، مخاطب را با انبوه رخدادهایی مواجه کرد که نتیجه ای جز سردرگمی مخاطب به همراه داشت.
با این وجود باید به دست اندرکاران این ملودرام خلاقانه به خاطر ایدههای ارزشمند، احترامی که به وقت تماشاگر خود گذاشت و تلاش و جدیتی که در جهت روشنگری یک دغدغه اجتماعی- فرهنگی به خرج دادند، دست مریزاد گفت.
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع